امام خامنه ای :
حالا کسى حرف اشتباهى میزند، عکسالعملهائى هم در مقابل آن نشان داده میشود. خوب، مسئله را باید تمام کرد. این که یک روز یک نفر از این طرف بگوید، یکى از آن طرف بگوید، یکى اینجور استدلال کند، یکى از آن طرف حرف بزند، درست نیست. این التهابآفرینى است. حرفى بود، گفته شد و اشتباه بود و تمام. موضع دولت جمهورى اسلامى هم این نیست.
عده ای از علاقه مندان دکتر، از رهبر جلو زدند
امام خامنه ای :
انتصاب جناب آقای اسفندیار رحیم مشایی به معاونت رئیس جمهور بر خلاف مصلحت جنابعالی و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگی میان علاقمندان به شما است .
عده ای از علاقه مندان دکتر، از رهبر جلو زدند
امام خامنه ای :
این موضوع نباید موجب دامن زدن به اختلاف شود ضمن آنکه نباید به کسی بیهوده تهمت زد و او را به خاطر یک امر از همه آن چیزهایی که صلاحیت محسوب می شود نفی کرد.
عده ای از علاقه مندان دکتر، از رهبر جلو زدند
امام خامنه ای :
در مورد دولت شاید این اشکالات وارد باشد اما باید جمعبندی کرد. اثبات و نفی نسبت به اشخاص باید ناشی از جمعبندی باشد. این به معنای آن نیست که نکته منفی نیست. من نگاه می کنم می بینم نقاط مثبت دولت ترجیح پیدا می کند. نهی از منکر و امر به معروف بکنید اما این بهانه ای نشود برای جدا کردن راه یا تعارض یا تخریب. بعضی یک نکته منفی در یک شخص یا دولت را دلیل قرار می دهند برای معارضه و دشمنی با او! برخی ایرادها کوچک هم نیست، شاید بزرگ هم باشد ، اما در جمعبندی باید ملاحظه کرد. به نظر ما در این جمعبندی نقاط مثبت دولت بر نقاط منفی غلبه می کند.
علاقه مندان جلو بزنید !!!
-----------------------------------------------------------------------------------------------
التهاب » اختلاف » دشمنی
دشمن چقدر خوب طرفداران دکتر رو به دشمنان دکتر تبدیل کرد . هر چی رهبر تذکر دادند عده ای گوش ندادند ... فتنه وارد مراحل پیچیده تر می شود . امسال حواستان را جمع کنید.
یا علی
کلمات کلیدی: سیاست
حجت الاسلام رسایی اخیرا در وبلاگ خود مطلبی با عنوان «آیا مشایی همان الیاس است !؟» منتشر کرده که خواندن آن در شرایط کنونی لازم است و آن را به خوانندگان وبلاگم توصیه می کنم:
در ماه مبارک رمضان چند سال قبل ، یکی از سریال های پر طرفدار صدا و سیما با عنوان اغما به داستانی اختصاص داشت که حکایت از تاثیرگذاری فردی به نام الیاس بر پزشکی به نام دکتر پژوهان می کرد . دکتر پژوهان پزشکی بود حاذق و توانمند با گرایشات مذهبی که پس از فوت همسرش دچار استرس های شدید روحی شد. الیاس نیز در ظاهر فردی بود با گرایشات دینی ، بسیار عابد و زاهد ولی در باطن شیطانی بود که خود را به شکل فرد مومنی درآورده بود و مهمترین وظیفه اش انحراف بندگان مومن خدا و ایجاد تشکیک در آنها بود. همنشینی دکتر پژوهان با الیاس و اعتماد بیش از اندازه به وی ، کم کم باعث شد تا الیاس بتواند با استفاده از استرس های روحی دکتر پژوهان ، اعتقادات منحرف خود را به وی دیکته کند و او را که فردی مومن بود به فردی ملتقط و منحرف تغییر دهد تا جایی که تمام تلاش اطرافیان پژوهان نیز برای روبرگرداندن وی از الیاس نتیجه نداد و ... .
هفته گذشته در بین جمعی از متدینین دلسوز و دوستدار رییس جمهور بودم که برخی از آنها ضمن طرح موضوع سخنان اخیر آقای مشایی و حمایت های همه جانبه دکتر احمدی نژاد از وی ، این سئوال را مطرح کردند که مشایی همچون الیاس در سریال اغما نقش ایجاد انحراف در جریانی که از سال 84 و با ظهور دولت نهم آغاز شده را بازی می کند؟!
من به مواضع و سخنان آقای مشایی انتقاد دارم و همچنین به دفاع دکتر احمدی نژاد از یک شخص تا این حد و اندازه نیز منتقدم ، اما این مقایسه ها که گاهی فراتر از این نیز می رود را نیز درست نمی دانم و به نظرم بمباران تبلیغاتی جبهه رقیب از یک سو و بی تدبیری از سوی مقابل، باعث شده تا اندک اندک چنین تلقی نادرستی در ذهن برخی از آحاد جامعه ریشه بدواند که احساس کنند با فردی پیچیده و مرموز در کنار احمدی نژاد مواجهند! در حال حاضر یکی از سئوالات مراجعان به سایتم و حتی در جلسات مختلف با خواص ، موضوع مشایی و نوع ارتباط احمدی نژاد با اوست. به نظرم رسید بخشی از آنچه در این باره می فهم را با دوستانم در میان بگذارم و بخشی را هم ان شاءالله در آینده خواهم نوشت.
مهم ترین مشکل آقای مشایی این است که در خصوص موضوعاتی که تخصص لازم درباره آنها را ندارد و یا وظیفه ای در آن حیطه ندارد (مانند رابطه ما با مردم اسرانیل) سخن می گوید ، علاوه بر این می کوشد تا یافته های خود را با بسته بندی متفاوت از دیگران و در قالب ادبیاتی نو عرضه کند. به همین دلیل سعی می کند از فرصت هایی که پیش رویش قرار می گیرد، بهره ببرد حتی اگر تناسبی بین موضوع و مخاطب آن جلسه نباشد. این مشکل وقتی دوصد چندان می شود که می بینیم آقای مشایی نه رشته تحصیلی اش در این حیطه بوده و نه از اساتید شناخته شده و مبرز این علوم که خواستگاه اصلی آن در حوزه های علمیه است ، بهره برده .
رشته تحصیلی آقای مشایی مهندسی مکانیک است ، برای همین هرگاه قدم در حیطه مسائل دینی آن هم با ژست نظریه پردازی می گذارد ، از چارچوب اصولی بحث خارج شود و بهانه به دست غرض ورزان می دهد و چشم غره ها و انتقاد دلسوزان را به سوی خودش نشانه می رود. ظاهرا ایشان به فراخور علاقه شخصی اش، مطالعاتی در زمینه مسائل دینی داشته و از اطلاعات خوب اما ناقصی در این زمینه برخوردار است و با برخی افراد مانند خودش – که آنها نیز متخصص نیستند - ارتباطاتی دارد ولی آیا این مقدار برای نظریه پردازی آن هم در مجامع عمومی و نه تخصصی کفایت می کند؟!
مشایی هرگز به این سئوال پاسخ نداده که اگر توفیق طرح این مباحث از ایشان گرفته شود، کدام بخش از کارهای قوه مجریه زمین خواهد ماند و آیا اساسا او در زمینه ابلاغ این نقطه نظرات پر حاشیه ، به دنبال چه رسالت برزمین مانده ای است؟ آیا مشایی نمی داند که در فضای آشفته سیاسی فعلی ، امثال او در زیر ذره بین بهانه جویان قرار دارند؟ پس چرا دائما با طرح این سخنان سعی می کند پازل آنها را تکمیل کند ؟
مشایی البته در کنار این ویژگی ها که امروز نه تنها برای وی بلکه برای علاقمندان به دکتر احمدی نژاد نیز دردسرساز شده ، از ویژگی های مثبتی هم برخوردار است . مراجعین به دفتر رییس جمهور که قبل از مشایی دو رییس دفتر دیگر را تجربه کرده اند ، اذعان می کنند که مشایی نسبت به نفرات قبل از خودش از گشاده رویی بیشتری برخوردار است. مشایی در مقایسه با روسای دفتر دیگر روسای جمهور نیز نه از فساد اخلاقی برخوردار است نه از فساد مالی ، از قضا فردی است که به مسائل دینی ، اخلاقی و عبادی علاقه بسیار دارد ولی مهمترین مشکلش این است که می خواهد در این باره اظهار فضل کند آن هم با تعابیری جدید ! ای کاش در این خصوص از محضر اساتید مجتهد و مبرز فن بهره برده بود تا دچار این خبط و خطاها نمی شد و اعتقاداتش در نگاه عموم با علامت سئوال مواجه نمی گردید.
در این بین اما مهمترین انتقادی که از طرف جبهه خودی متوجه دکتر احمدی نژاد است ، حمایت همه جانبه وی از مشایی است. احمدی نژاد تاکنون چندبار به اصلاح سخنان مشایی پرداخته – از جمله در خصوص مساله دوستی با مردم اسرائیل و بحث اخیر یعنی موفق یا ناموفق بودن انبیا – با این وجود هیچ وقت حاضر نشده در منظر عموم ، چشم غره ایی به مشایی برود. این حمایت البته ریشه در روحیه خاص دکتر احمدی نژاد دارد.
احمدی نژاد وقتی به کسی اعتماد کند به این راحتی دست از حمایتش برنمی دارد ، بر خلاف سیاستمدارن دیگر که معمولا از اطرافیانشان پلی برای عبور خود می سازند و در مواقعی حتی اگر لازم باشد آنها را ذبح می کنند تا دیگران هورا بکشند و کف بزنند و رای جمع کنند. علاوه بر این، احمدی نژاد نقدهایی که از سوی منتقدین بی انصاف مطرح می شود را فشار سیاسی می بیند و آنچه از سوی دوستانش در این خصوص مطرح می شود را نوعی تاثیرپذیری از فضای تبلیغاتی ایجاد شده می داند !
در عین حال احمدی نژاد اساسا شخصیتی است که در برابر فشارها مقاوم می شود ، هر چه فشار بیشتر شود او نیز محکم تر می شود. این روحیه اگر برای مدیر اجرایی در پنجاه مورد امتیاز باشد قطعا در موارد انگشت شماری هم عیب خواهد بود ! ما شاهدیم که احمدی نژاد در پافشاری بر اصول و آرمان ها ، انرژی هسته ای ، سفرهای استانی ، مبارزه با فساد ، استکبار ستیزی ، کار زیاد ، صرفه جویی ، انجام پروژه های بزرگ و همراه با ریسک و ... هر چه فشار بر او بیشتر می شود ، او هم مقاوم تر می شود و البته در مقابل وقتی با فشارهایی در موضوعاتی مانند مساله کردان یا مشایی هم مواجه می شود ، هر چه فشارها بیشتر می شود، مقاومت او هم بیشتر می شود.
یک بار به آقای احمدی نژاد این روحیه را یادآور شدم و به شوخی گفتم ظاهرا این روحیه شما برگرفته از محیط کار پدر مرحومتان است که مثل آهن شده اید، هر چه پتک بیشتری بر آهن گداخته نواخته می شود او را محکم تر می کند و احمدی نژاد چیزی نگفت و فقط خندید!
در مقابل این ویژگی مدیریتی مثل احمدی نژآد اما برخی از مدیران اجرایی دیگر برخلاف این روحیه را دارند ، مثل آقای خاتمی که با کوچکترین فشاری وا می رفت. برای همین در هشت سال اصلاحات، عملا او رییس جمهور نبود بلکه احزاب و شخصیت های اطرافش که ازبالا چانه می زدند و ازپایین فشار می آوردند، حاکم بودند و ریاست می کردند. در این موارد بر خلاف مورد قبل اگر تاثیرپذیری برای یک مدیر اجرایی در پنج مورد حُسن و امتیاز باشد، بدون شک در پنجاه مورد دیگر عیب و نقص است که نمونه های زیادی از آن را در دوره اصلاحات تجربه کردیم.
به نظرم علی رغم وارد بودن بخش زیادی از انتقادات نسبت به مواضع مشایی اما نمی توان از برداشت آقای احمدی نژاد نسبت به پشت پرده این انتقادات ، به راحتی گذشت. در حقیقت تلاش زیادی صورت می گیرد تا نورافکن ها بر مثل مشایی متمرکز شود و درباره آن بزرگنمایی و خبرسازی کنند . حمایت احمدی نژاد از مشایی در رسانه ها چنان ساخته و پرداخته می شود که مخاطب با خود می اندیشد دیگران اینگونه نبوده اند و چنین خلق و خویی از نوادر روزگار است ، در حالی که با مرور مواضع و عملکرد برخی از مسئولان می بینم آنها نیز در اطراف خود مشایی هایی داشته اند و در حال حاضر هم دارند که اگر غلط های آنها بیشتر نباشد ، کمتر از اسفندیار رحیم مشایی نیست ، اما جریان رسانه ای تخریب کننده دولت که غرض ورزانه به موضوع مواضع مشایی و حمایت احمدی نژاد از وی می پردازد و نورافکن های خود را بر آن متمرکز کرده ، در این موارد حتی یک لامپ هم روشن نمی کند و بالطبع جریان منتقد دلسوز نیز آنها را فراموش کرده ، تمرکز خود را یا در پاسخگویی بر این موضوعات نهاده و یا در نقد آن !
مثلا همین رییس دفتر رییس قوه مقننه ! یکبار نیز در یادداشتی نوشتم که حتی بسیاری از مردم نام ایشان را هم نمی دانند تا چه رسد به مبانی فکری و سیاسی اش ! در حالی که بسیاری از خواص تریبون به دست ما که نشریه و سایت در اختیار دارند با مواضع ایشان آشنا هستند و در بین خود آن را نقد می کنند، اما چرا تا به حال کسی کنکاش نکرده که نظر ایشان قبل از انتخابات دهم چه بوده و از چه کسانی حمایت می کرده ؟ این نگاه چه تاثیری بر مواضع و جهت گیری های لاریجانی و بالطبع در جهت گیری های فراکسیون اصولگرایان داشته است ؟ چرا آقای ... در ایام پس از انتخابات وقتی که از علت حذف تبریک انتخاب احمدی نژاد در احکام هیات ویژه بررسی مساله کوی دانشگاه پرسیده ، به پاسخی که از وی شنیده، در سایت خود نمی پردازد ؟ نظر ایشان درباره ولایت فقیه و عملکرد وی در انتخابات دهم و حوادث فتنه گون پس از آن چیست ؟ ترکیب راهپیمایان روز قدس را چگونه ارزیابی کرده و این ارزیابی چه نقشی در تحلیل خواص جامعه داشته است ، نقش وی در پشتیبانی از روزنامه و سایت خبر آنلاین – که البته روزنامه خبر به دلیل مواضع نادرستش به خود تعطیلی کشید - و سایت آینده که بدترین توهین ها را نصیب مسئولان عالی نظام و حتی مراجع تقلید می کند و ... چیست ؟ همه اینها موضوعاتی است که می توان به آن پرداخت اما تاکنون هیچ سایتی در باره آن ننوشته ، هیچ روزنامه ای در تحلیل آن قلم نزده و جریان سازی نکرده و هیچ نماینده ای بابت آن دکمه تذکر آیین نامه ای را فشار نداده ! در مقابل تمام حواس ها به یک نفر متمرکز شده که به عقیده من نباید از او غفلت کرد بلکه باید مراقب بود و تذکر داد ، اما آیا باید ناخوداگاه به مهره ای تبدیل شویم که دیگران می خواهند ؟
من گاهی که در برابر انتقادات منتقدین بی انصاف قرار می گیرم ، به آنها یادآور می شوم که اگر احمدی نژاد یک مشایی دارد ، روسای قبلی که ده ها مشایی داشته اند، اگر احمدی نژاد از مشایی تا این حد حمایت می کند – که به عقیده ما غلط است - مگر آقای میرحسین موسوی در دوره خود از بهزاد نبوی ها بیش از این حمایت نکرد؟ مگر آقای هاشمی از خانواده اش و بویژه فرزندانش و علی الخصوص مهدی هاشمی بیش از این حمایت نکرد و در حال حاضر نمی کند تا جایی که همه مردم متدین و مدافعان دیروزش را در برابر خود قرار داده؟ مگر آقای خاتمی از ابطحی ، گنجی و مهاجرانی بیش از حمایت احمدی نژاد از مشایی حمایت نکرد؟ انصاف دهیم با همه انتقادات وارد به مشایی به خاطر مواضع ناصواب و سخنان نابجایش، آیا مشایی احمدی نژاد ، قابل مقایسه با مشایی دیگران است ؟
این یادداشت هرگز به معنای تبرئه آقای مشایی ازانتقادات واردی که به او می شود، نیست. بدیهی است که ما از دولت زنده کننده جوهره حقیقی انقلاب، از دولت دینمدار ، از دولت انقلابی ، از دولت با این همه ویژگی مثبت، انتظار داریم تا مثل مواضع مشایی در آن شنیده نشود اما جبهه دلسوزان در کنار طرح انتقادات به حق نسبت به مواضع مشایی یا هر کس دیگر، نباید آنقدر به بزرگنمایی این موضوع بپردازند که از معایب دیگران غافل شوند و دیگر محاسن دولت را نببینند.
شاید همین مقایسه بین دوره های مختلف است که رهبر معظم انقلاب را مانند ما تا این حد نگران نمی کند . چندی قبل در خدمت رهبر معظم انقلاب – این سمبل صبر و بصیرت در دوران فتنه - بودیم که ایشان پس از شنیدن سخنان برخی از دوستان که اتفاقا بخشی از آن گلایه ها و انتقادات مربوط به موضوع همین یادداشت بود ، با آرامش و اطمینان کامل فرمودند:
در مورد دولت شاید این اشکالات وارد باشد اما باید جمعبندی کرد. اثبات و نفی نسبت به اشخاص باید ناشی از جمعبندی باشد. این به معنای آن نیست که نکته منفی نیست. من نگاه می کنم می بینم نقاط مثبت دولت ترجیح پیدا می کند. نهی از منکر و امر به معروف بکنید اما این بهانه ای نشود برای جدا کردن راه یا تعارض یا تخریب. بعضی یک نکته منفی در یک شخص یا دولت را دلیل قرار می دهند برای معارضه و دشمنی با او! برخی ایرادها کوچک هم نیست، شاید بزرگ هم باشد ، اما در جمعبندی باید ملاحظه کرد. به نظر ما در این جمعبندی نقاط مثبت دولت بر نقاط منفی غلبه می کند.
پس جمعبندی کنیم و به حرکت خودمان همسو با خطی که رهبری تبیین نموده حرکت کنیم که موضوع مشایی و حمایت احمدی نژاد از وی، در این پازل بزرگ ، بسیار کوچک است و ناچیز.
کلمات کلیدی: سیاست
حکومت خانواده ها در غرب
غرب امروز توسط عده ای خاص از سرمایه داران مورد خط دهی و هدایت مالی، سیاسی ، فرهنگی و ... قرار میگیرد. طبق برخی تحلیل ها قوم یهود توسط برخی برنامه ریزی ها از جمله هدایت خانواده ی یهودی روچیلد توانست پس از استقرار در اروپا به آمریکا نقل مکان کند (این قضیه به پوگروم معروف است). البته روچیلدها نیز با حمایت برخی از خاندان ها از جمله واربورگها و لهمان و کوهن لوب و مورگانها و امثالهم، پایگاههای آمریکایی خود را محکم کردند . گرچه امروز روچیلدها جای خود را به خانواده راکفلر ها داده اند . اما هنوز این یهود است که توسط این خاندان ها حکومت را به دست دارد . (1)
دیوید راکفلر، مولتیمیلیاردر 92ساله و پدرخوانده نخبگان مالی جهان ، در یک سخنرانی در کنفرانس بادنبادن آلمان در ژوئن سال 1991 اعلام کرد : « ما از واشنگتنپست، نیویورکتایمز، مجله تایم و دیگر نشریات بزرگ ممنونیم که مدیران آنها در این نشست شرکت کردند و وعدههای همراهی آنها را در این 40سال میستاییم.» (2)
جالب است بدانید نیویورک تایمز توسط خاندان یهودی شولزبرگر هدایت می شود . و این یعنی چرخه ی حمایتی که خانواده ها از یکدیگر برای حکومت واحد در غرب انجام میدهند .
خانواده ی روچیلد و راکفلر به طور مستقیم و غیر مستقیم بر غرب تسلط دارند. (3) به عنوان مثال این دو خانواده عضو گروه «بیلدربرگ» هستند. (4) همچنین بسیاری از پادشاهان و اعضای خاندانهای سلطنتی کشورهای غربی از اسپانیا، انگلستان، بلژیک، هلند، سوئد، دانمارک اعضای دائم گروه بیلدربرگ هستند. از سال 1954 به بعد، تقریبا هر سال یکبار، صهیونیسم سران قدرت و سرمایه را در یکی از هتلهای اشرافی جهان جمع کرده تا به واسطه آنها -که خود اغلب یهودی هستند- در مورد آینده جهان تصمیمگیری کنند. هر تصمیمی که در اجلاس بیلدربرگ گرفته میشود، به دلیل نفوذ و تأثیرگذاری بالای شرکت کنندگان، خود به خود ضمانت اجرایی پیدا میکند. از این رو به عنوان مثال آنگونه که شبکه خبری "بیبیسی " اعتراف کرده، بیلدربرگ هدایتگر سیاستهای بینالمللی از پشت درهای بسته بوده و تمامی جلسات رسمی و علنی از جمله اجلاس گروه 8 و تصمیماتی که در آنها اعلام میشود، فقط یک نمایش است. نکته ی قابل اشاره این که بسیاری از اعضای کابینه ی اوباما از اعضای گروه بیلدربرگ هستند . بیلدربرگ بسیاری از تصمیماتی که غرب آنها را اتخاذ می کند پشتیبانی و هدایت می کند. (5)
همانطور که اشاره شد این خانواده ها هستند که غرب و تصمیمات آن را هدایت می کنند . نکته ی جالب توجه این است که اولین اجلاس بیلدربرگ سال 1954 برگزار شد اما حکومت این نوع خانواده ها به سال هایی بسیار دورتر بر می گردد . به عنوان مثال انجمن سری «جمجمهواستخوان» گروهی است که بسیاری از سیاست های آمریکا را برنامه ریزی می کرده است . این انجمن در سال 1832 تاسیس شده است . خانواده راکفلر تنها یکی از اعضای این گروه است . (6)
صحبت در مورد این نوع حکومت بسیار طولانی خواهد شد . امیدوارم آشنایی کوتاهی با حکومت خانواده ها در غرب پیدا کرده باشید . (7) البته در نقاط دیگری از جهان نیز این نوع حکومت های شبیه سازی شده است . به عنوان مثال در مصر ، خانواده ساویریس به عنوان نوع مصری خانواده راکفلر شناخته می شوند. (8)
یهود که محور اصلی این تسلط جهانی است و بزرگترین کمپانی های جهان و هدایت خاندان های ثروت جهان و نبض فرهنگی ، اقتصادی و ... را در دست دارد طبق دستورات تلمود (9) (کتاب تعلیم دیانت و آداب یهود ) به دنبال دست یافتن به سلطه ی جهانی است . همانطور که می دانید قرار بود طبق برنامه ریزی های صورت گرفته سال 2000 میلادی یهود تسلط خود را بر جهان اعلام دارد . هنری فورد در کتاب خود (یهودیِ جهانی؛ یگانه مشکل جهان) با اشاره به سلطه ی یهود بر بسیاری از ارکان سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی می افزاید : مردم از آنکه خانه هایشان محل رقص و غنا و موسیقى شده است بستوه آمده اند ولى آنها نمى دانند که موسیقى و غنا جزو احتکارات یهود است، این یهود هستند که جوانهاى ما را یک مشت افراد نادان و کم اطلاع به بار آورده اند. همین موسیقى (جاز) که امروز درهر محفلى صورت وحشتناک خود را ظاهر مى کند یکى از اختراعات خطرناک یهود است که آن را براى فساد اخلاق جوانان ساخته اند . وی در کتاب خود به نقل از جون فوستر فریزر در کتاب (یهودى فاتح) که در سال1916 چاپ شده است مى نویسد: تجارت ویسکى در آمریکا، منحصر به یهود است. و 80 از اعضاى کابینه بازرگانان شراب، یـهودى هستند چنانچه تجارت انـواع سیگار هم منحصر به یهود است. (10)
این تنها گوشه از تسلط مالی یهود بر کمپانی ها و تجارت جهانی بود. این تفکر یهود است که خود را مالک تمام جهانیان می داند .در ابتدای تلمود آمده است ،" نطفه اى که از غیر یهودى منعقد مى شود، نطفه اسب است ." در این کتاب تصریح شده است : "هیچ قرابت و خویشى بین اجانب(غیر یهود) نیست، مگر در نسل و خاندان الاغ قرابتى است؟" یهود بدین صورت تنها خود را مالک اقتصادی جهان می داند : "بر یهود لازم است، که املاک دیگران را خریدارى کند تا آنها صاحب ملک نباشند و همیشه سلطه اقتصادى براى یهود باشد"
همانطور که مشاهده کردید یهود اعتقاد دارد که همیشه سلطه ی اقتصادی باید برای قوم یهود باشد . تفکر انحصارطلبی خویشی و خاندانی و نژادی به شدت در آیین یهود به چشم می خورد . در ادامه قسمت های دیگری از کتاب تلمود را مشاهده می کنید :
-و چنانچه غیر از یهودى بر یهود تسلط پیدا کند، یهود باید بر خود گریه کند و بگوید: واى بر ما، این چه ننگى است که ما زیر دست و جیره خوار دیگران شده ایم.
-اگر یهود نبودند، برکت از روى زمین برداشته مى شد و آفتاب ظاهر نشده و باران نمى بارید
-اجانب براى خدمت کردن یهود به صورت انسان خلق شده اند
-سلام کردن بر کفار (کسانى که یهودى نیستند) اشکال ندارد به شرط آن که سفرّا او را مسخره کرده باشد.
-چون یهود با عزت الهیه مساوى هستند، بنا بر این تمام دنیا و هرچه در اوست ملک آنها مى?باشد و حقّ دارند که بر آن تسلط کامل یابند، دزدى از یهودى حرام است و از غیر یهودى جایز مى باشد، چون اموال دیگران مانند رملهاى دریا است و هرکس زودتر برآن دست گذاشت او مالک است
-یهود مانند زن شوهردار هستند و همچنان که زن در منزل به استراحت مى پردازد و شوهر، خرجى او را مى دهد بى آن که در کارهاى خارج از منزل با او شرکت کند، یهود هم به استراحت پرداخته و دیگران باید آنها را روزى بدهند.
-هرگاه یهودى و اجنبى شکایت داشته باشند باید حقّ را بجانب یهودى داد اگرچه بر باطل باشد
-براى شما جایز است که مأمورین گمرگ را غش بنمائید و براى او قسم دروغ خورید... از خاخام (صموئیل) یاد بگیرید، صموئیل از مرد اجنبى کاسه اى از طلا به قیمت چهار درهم خریدارى کرد، در حالى که فروشنده نمى دانست که آن طلا است. با این حال یک درهمش را دزدید!
-ربودن اموال دیگران بوسیله ربا مانعى ندارد، زیرا خداوند شما را به ربا گرفتن از غیر یهودى امر مى فرماید.
-به کسانى که یهودى نیستند قرض ندهید مگر آن که نزول بگیرید در غیر این صورت، قرض دادن به غیر یهودى جایز نیست و ما مأموریم که به آنها ضرر برسانیم.
-حیات و زندگانى دیگران ملک یهود است، چه رسد به اموال آنها! هرگاه غیر یهودى احتیاج به پول داشته باشد آن قدر باید از او (ربا) و نزول گرفت که تمام دارائى خود را از دست بدهد.
همانطور که مشاهده کردید تفکرات نژاد پرستانه ی یهود که در تعلیمات آنها جزء پایه های وجودی یهود به شمار می رود ، نگاه حکومتی ، نگاهی نه بر اساس تقوا بلکه بر اساس نژاد و قوم است . یهود تنها خانواده و قوم خود را انسان و دیگر ادیان و اقوام را حیوان می داند و واقعا به آن اعتقاد قلبی دارد .
اما برعکس ، در نگاه اسلامی برترین انسانها با تقوا ترین آنها هستند. در این نگاه با اینکه ازدواج و تشکیل خانواده جزء مستحکم ترین بناها شمرده شده است اما اگر همین خانواده با این بنای متسحکم بخواهد در حکومت وارد شود، اسلام تنها افراد شایسته را برای حکومت مناسب می داند .
آنچه که خواندید مختصری از نوع حکومت خانواده ها بر غرب با محوریت یهود را مشخص و نمایان کرد . در ادامه به نوع جدید و نزدیکی از این نوع تفکر که توسط خانواده ی هاشمی در ایران پایه ریزی شده بود اشاره خواهد شد . ذکر این نکته لازم است که خانواده ی هاشمی یهودی نبوده و شاید هیچ ارتباطی با یهود نداشته باشد اما تفکر نژاد پرستانه ی حاکم بر سیستم حکومتی خاندان هاشمی بی شباهت به تفکرات غربی نیست .
حکومت خاندان هاشمی بر اساس قدرت وثروت
اما ایران . پس از قطع حکومت خانواده ی منحوس پهلوی ، انقلاب اسلامی ایران حکومت را به سمت تحقق حاکمیت الله پیش برد، البته بازهم تحرکات برای بازگرداندن سیستم حکومتی خانوادگی دوباره اما این بار در درون انقلاب آغاز شد . البته این حکومت خانوادگی نتوانست در جمهوری اسلامی نهادینه شود و در سوم تیر 84 انقلاب نشان داد ظرفیتی برای بازگشت این نوع حکومت در نظام اسلامی وجود ندارد .
حکومت خاندانی در ایران در زمان ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی سر بر آورد . در این زمان خانواده ی هاشمی رفسنجانی در حلقه ی اول یعنی فرزندان و حلقه های بعدی مانند خانواده ی همسر وی شکل گرفت . بدین صورت به سرعت خاندان هاشمی توانست وارد حاکمیت شده و به طور رسمی و یا غیر رسمی در ابعاد گوناگون حکومت جمهوری اسلامی ایران را به دست بگیرد. (11)
سال 76 نیز گرچه تلاش های هاشمی برای مادام العمر کردن ریاستش بر منصب قوه ی مجریه بی نتیجه ماند اما تلاش های خانواده ی هاشمی برای به ریاست رساندن کسی که فرمانبردار خاندان هاشمی باشد ادامه یافت . به این ترتیب سید محمد خاتمی که با بررسی های خاندان هاشمی بیشترین اطاعت پذیری را از هاشمی ها داشت با حمایت های این خاندان وارد عرصه ی رقابت سیاسی و رئیس جمهور ایران شد .
فائزه هاشمی رفسنجانی در مراسم دوم خرداد سال 88 در همایش حامیان موسوی گفت : ما در سال 76 و بعد از دولت سازندگی، خاتمی را به قدرت رساندیم تا ادامه راه دولت سازندگی باشد. (12)
بدین ترتیب حکومت خاندان هاشمی توسط متحد آنها در دولت هفتم و هشتم ادامه یافت و هاشمیسم ریشه دواند . اما نظام اسلامی که در مفهوم و معنا با چنین حکومتی مخالفت است این وصله ی ناچسب را بر نتافت و مردم در انتخابات شورای شهر دوم تهران و سپس مجلس هفتم طیفی جدید از مسئولین را برگزیدند که این طیف اعتقادی بر حکومت هاشمی ها نداشت .این بار دیگر هیچ کدام از حامیان هاشمی ها قادر به جلوگیری از ورود این طیف یعنی اصولگرایان به عرصه ی حاکمیت نبودندبنابراین اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان پدر این خاندان که حکومت خود را در خطر می دید شخصا در انتخابات ریاست جمهوری 1384 وارد عرصه شد تا جلوی ورود اصولگرایان که اعتقادی به هاشمیسم نداشتند گرفته شود .
خاندان هاشمی تصمیم گرفته بودند که نگذارند این حکومت خانوادگی از بین برود . سال 84 هاشمی در فیلم تبلیغاتی اش که از شبکه سوم سیما قسمتی از جلسه ی خود با خانواده اش برای تصمیم گیری در مورد ورود به عرصه ی انتخابات را به نمایش گذاشت . در این فیلم هاشمی گفت:
"محسن نشست همه را گفت. خبر داد که میخواهند این بار هم حرمت شکنی کنند . نگران بود گفت چند دستگی ها بالا گرفته هر کس حرفی دارد . شما اگر بیاید با این همه تفرقه و تشت چه می خواهید بکنید گفتم به همین دلیل میخواهم بیایم ."
بله حرمت خاندان ثروت و قدرت با ورود اصولگرایان به حکومت شکسته شده بود و با انتخاب محمود احمدی نژاد حلقه ی قدرت به طور قوی شکست . با انتخاب دکتر محمود احمدی نژاد به ریاست جمهوری ، هاشمی امیدوار به شکست و سقوط دولت نهم فعالیت های تخریبی خود را آغاز کرد .
دکتر احمدی نژاد در مناظره ی 13 خرداد 88 خود با موسوی اشاره کرد که هاشمی رفسنجانی در ابتدای کار دولت نهم با ارسال نامه ای به پادشاه وهابی عربستان وعده داد که در عرض شش ماه دولت نهم سقوط خواهد کرد . بدین ترتیب هاشمی به متحدان خود همچون سیستم پادشاهی عربستان قول داد که دوباره خاندان هاشمی حکومت ایران را به دست بگیرد . اما این تلاش ها به فضل الهی نتیجه ای در بر نداشت .
رهبری جمهوری اسلامی ایران در نماز جمعه ی 29 خرداد 88 به اختلاف نظر چهارساله ی هاشمی با دولت دکتر احمدی نژاد اشاره و اضافه کردند که نظر دکتر احمدی نژاد به رهبری نزدیک تر است. (13)
وقتی 4 سال مداوم حمله ی هاشمی ها به دولت نتیجه نداد انتخابات ریاست جمهوری دهم به نظر آخرین فرصت برای بازگشت این خاندان به قدرت بود .
بدین ترتیب اکبر هاشمی ، از میان گزینه های موجود ، موسوی را برگزید . و خاندان هاشمی پشت سر وی به حرکت افتاد . روزنامه ی ایران در تاریخ 9خردا88 و روزنامه وطن امروز نیز در تاریخ 13 خرداد 88 گوشه ای از حمایت های سیاسی و مالی خاندان هاشمی از موسوی را افشا کردند. (14)
اما مثل اینکه این بار خاندان هاشمی مجبور بود علنا وارد عرصه ی حمایت شود . موسوی نیز از حمایت های بی بدیل هاشمی و خانواده اش بدش نمی آمد . وی در مصاحبه با روزنامه «الاتحاد» امارات این موضوع را این چنین مطرح کرد: «من کنار نمیروم زیرا مردم ایران و هاشمی رفسنجانی از من حمایت میکنند»
حسین مرعشی عضو فعال خانواده ی همسر اکبر هاشمی در گیر و دار تبلیغات داغ انتخاباتی در پاسخ به مطالبی که مطرح شده بود در یک سخنرانی رسمی علنا اعلام کرد که خاندان هاشمی دزد و غارتگر هستند .مرعشی در این سخنرانی گفت : ما دزدیم اما آقای احمدی نژاد بی عرضه بود و نتوانست ما را بگیرد . (15)
اینک هاشمی به یک مافیا در حکومت تبدیل شده و البته ریشه کنی آن نیز نزدیک شده است .
بعد از انتخابات نیز خانواده ی هاشمی نقش اساسی در اجرای پروژه ی انقلاب مخملی و براندازی نرم در ایران را بر عهده داشت . در یکی از صریح ترین موضع گیری ها، همسر اکبر هاشمی پس از شرکت در انتخابات و نشان دادن رای خود که در ان نام موسوی درج شده بود به خبرنگاران ، از مردم خواست در صورتی که تقلبی رخ داد مردم به خیابان ها بریزند . (16)
مافیای خاندان هاشمی که حکومتی بر مبنای دنیامداری و ماده پرستی بنا کرده اند ، رقیب خود را ولایت فقیه می دانند و درصدد بر چینی ولایت فقیه از نظام جمهوری اسلامی ایران هستند چرا که رسیدن به این منصب را دست نایافتنی می بینند . هاشمی پیشتر و در پی انتشار شایعه ی فوت رهبری در سال 86 توسط مایک لدین آمریکایی و پس از روشن شدن غیر وافعی بودن این شایعه به سرعت به قم رفت و پیشنهاد کرد که باید به دنبال گزینه های جدیدی برای رهبری گشت .
اما همانطور که گذشت ، ولایت فقیه مقامی است که با تفکرات مادی و توسط قدرت و ثروت دست نایافتنی است . خاندان هاشمی در پس مخالفت با دولت ولایت محور نهم و حمایت از موسوی به دنبال از بین بردن حاکمیت ولایت فقیه در ایران هستند . فائزه هاشمی رفسنجانی در اجتماع مردمی که پس از انتخابات با حرکت به سمت میدان ونک قصد تصرف صداوسیما و ایجاد انقلاب مخملی را داشتند اذعان داشت :
خامنه ای احمدی نژاد رو میخواد. [آیت الله] خامنه ای اینهمه دوره کی رهبر بوده؟ تنها دوره ای که رهبره الانه ... کسانی که از آقا حمایت می کنن بسیج و سپاه پاسداران و انصار حزب الله و تو این مایه ها هستن که اونها هم منافعشون تو احمدی نژاده. بنابراین آقا باید منافع بسیجیا رو حفظ کنه. اگه نتونه نگهش نمیدارن. درواقع آقا داره بخاطر خودش اینکارا رو می کنه ... تو کشورهای جهان سوم مردم همیشه باید پشت سر رهبرا باشن. برای همین مردم خودمون هم مقصرن. (17)
در حقیقت فائزه هاشمی با بیان این جملات از مردم میخواهد به حکومت ولایت فقیه در ایران پایان دهند . گویی خاندان هاشمی تیر خود را به سمت رهبری نشانه رفته اند . چرا که حکومت خاندان هاشمی درست مخالف حکومت صالحان در یک نظام اسلامی است .
محمد علی ابطحی عضو مجمع روحانیون مبارز و رئیسدفتر خاتمی در زمان ریاستجمهوری، که اخیرا در جریان آشوب های بعد از انتخابات دستگیر شده بود در دادگاه اعتراف کرد که اکبر هاشمی رفسنجانی قصد انتقام از احمدینژاد و رهبری را داشته است.(18)
همچنین اخیرا مهدی کرمی از کارمندان مهدی هاشمی رفسنجای نقش این فرد در خرج های میلیاردی انتخابات سال 84 از بیت المال برای به قدرت رسیدن هاشمی ها و سند سازی های مربوط را افشا کرد . کرمی در ادامه از نقش مهدی هاشمی در انتخابات 88 و تحرکات وی علیه سپاه و بسیج و دولت و نظام پرده برداشت.(19)
حال این حکومت مادی که می رفت بر مبنای قدرت و ثروت خاندانی بنا شود ، هنوز ساخته نشده ، فرو ریخته است و مردم در انتظار محاکمه ی متهمان این خاندان و افراد مرتبط با آن مانند موسوی هستند ...
--------------------------------------------------------------------
1. حال تا آینده http://nasimequds.mihanblog.com/post/39
2. آمریکا را چه کسانی اداره میکنند؟ http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=53546
3. درباره این دو خانواده ثروتمند یعنی راکفلر ها و روچیلدها به زبان فارسی دو کتاب منتشر شده است راکفلرها، نوشته ویلیام هوفمن، ترجمه رضا سندگل. روچیلدها، مجموعه پنج مقاله از انتشارات محراب قلم که می توان به آنها رچوع کرد.
4. توطئهگران بینالمللی و ایجاد دولت سایه در جهان http://www.ibna.ir/vdcewp8x.jh8wwi9bbj.html
5. عوامل نفوذی بیلدربرگ در کابینه اوباما http://www1.farsnews.com/newstext.php?nn=8709250515
- کلوپ" بیلدربرگ"، لابی پنهان جهانی http://www.tebyan.net/Politics_Social/Politics/Foreign_Policy/Report/2006/6/13/24049.html
- بیلدربرگ؛ دولت نامرئی جهان http://mouood.org/content/view/8861/3/
6. انجمن سری «جمجمهواستخوان» خاستگاه نخبگان سیاسی آمریکا http://mouood.org/content/view/3881/2/
7. بررسی تأثیر لابی صهیونیستی درانتخابات آمریکا http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=5711&id=56640
- افشاگری 2 نویسنده درباره نقش لابی صهیونیستی در آمریکا http://www.ibna.ir/vdcgyu9w.ak9z74prra.html
- سیطره بین المللیِ یهود http://www.asraar.org/fa/zionism/69.html
8. اعراب فهرست ثروتمندان جهان کدامند http://iran-tejarat.com/News/Cat11/NewsN11361.html
9. تلمود http://mouood.org/index.php?Itemid=2&id=403&option=com_content&task=view
10.یهود و آمریکا http://mouood.org/index.php?Itemid=11&id=400&option=com_content&task=view
11. مافیای قدرت و ثروت http://www.motalebe.ir/index.php?action=show_news&news_id=376
12. کلکسیون اهانت به رئیسجمهور توسط حامیان موسوی در حضور خاتمی http://www.rajanews.com/detail.asp?id=29720
http://clipmobarez.persiangig.com/video/tohin%20f%20hasheemi.3gp
13. سخنان امام خامنه ای در خطبههای نماز جمعهی تهران http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=7190
14 . تکاپوی خانوادگی برای تأثیرگذاری انتخاباتی http://www.iran-newspaper.com/1388/3/9/Iran/4222/Page/6/Index.htm
- خاندان هاشمی علیه احمدی نژاد http://www.vatanemrooz.ir/1388/3/13/VatanEmrooz/156/Page/1/VatanEmrooz_156_1.pdf
15. دانلود فیلم سخنرانی مرعشی http://www.ravayat.ir/shownews.asp?c=3&id=4034
16.سخنان همسر اکبر هاشمی رفسنجانی http://mobarezh-clip.blogfa.com/post-542.aspx
17 . دانلود سخنرانی فائزه هاشمی http://mobarezh-clip.blogfa.com/post-505.aspx
18. ابطحی:هاشمی قصد انتقام از احمدینژاد و رهبری را داشت http://www.rajanews.com/detail.asp?id=33482
19.متن کامل کیفرخواست و دفاعیه متهم حمزه کرمی : سندسازی و هزینه میلیاردی مهدی هاشمی از سازمان بهینهسازی در انتخابات نهم /نقش هاشمی و جاسبی در تأسیس سایت جمهوریت و دروغپردازی علیه نظام http://rajanews.com/detail.asp?id=34987
کلمات کلیدی: سیاست
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیروز در دیدار شرکت کنندگان در بیست و ششمین دوره مسابقات بین المللی قرآن کریم، نکات مهمی را یادآوری کردند.
ایشان با اشاره به قضایای دو سه روز اخیر خاطرنشان کردند: این موضوع نباید موجب دامن زدن به اختلاف شود ضمن آنکه نباید به کسی بیهوده تهمت زد و او را به خاطر یک امر از همه آن چیزهایی که صلاحیت محسوب می شود نفی کرد.
این سخن رهبری حائز نکات مهمی است .
- باید توجه داشت حامیان دکتر به تکاپوی بی مورد نیفتند و احساس خطر بی جا نداشته باشند . و به خاطر یک امر مانند انتصاب مشائی ، دکتر احمدی نژاد رو ضد ولایت فقیه و ... ندانند .
- رهبر فرمودند یک امر ! نه یک اشتباه ... یادتون هست وقتی مشائی مردم اسرائیل رو دوست نامید و دکتر در کنفرانس خبری موضع مشائی رو موضع دولت نامید ، فردای اون روز رهبری در نماز جمعه فرمودند که یک حرف غلطی زده شده و تمام شد رفت ، موضع دولت و نظام هم این نیست . خوب ! رهبری به صراحت فرمودند حرف غلطی زده شده . حالا به نظر شما چرا رهبری در نامه اخیرشون به دکتر نفرمودند انتصاب آقای مشائی اشتباه و حاوی ایراد و ... است ؟ چرا فرمودند که صلاح شما نیست و علاقه مندان به شما سرخورده می شوند ؟ چرا رهبری دیروز کار دکتر رو اشتباه قلمداد نکردند و فرمودند یک امر ؟
- یک مسئله ی مهم ! جدای از اینکه رهبری انتصاب مشائی رو غلط ندونستند و بر صلاح نبودن این کار در شرایطی که حساسیت به وجود آمده تاکید کردند ... چرا رهبری نامه ی خود به دکتر رو رسانه ای نکردند ... چرا دکتر که شخصی ولایت مدار و امتحان پس داده بود یک هفته در اجرای این نامه تاخیر کرد ؟
لازم است برای پاسخ دادن به این سوال نامه ی رهبری به دکتر و همچنین نامه ی دکتر به مشائی مبنی بر برکناری وی را مرور کنیم .
رهبر انقلاب در نامه خود به دکتر تاکید کردند : انتصاب جناب آقای اسفندیار رحیم مشایی به معاونت رئیس جمهور بر خلاف مصلحت جنابعالی و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگی میان علاقمندان به شما است.
خوب معلوم است رهبری به ایرادات این انتصاب اصلا اشاره ای نکردند ، بلکه به بحث مصلحت و جلوگیری از اختلاف اشاره کردند .
حالا جالب است بدانید دکتر در نامه ی خود به مشائی دقیقا به همین مطلب اشاره کرده : طی یک هفته اخیر نیز امیدوار بودم که با رفع برخی تبلیغات منفی فشارها و جوسازیهای بعضی رسانه ها و جریانهای سیاسی دولت بتواند از خدمات شما در جایگاه معاون اولی برخوردار بماند.
دوستان عزیز توجه بفرمائید که دکتر پس یک هفته تعلل شابد علت این تعلل را این مسئله دانسته اند که انتظار داشتند هیاهو و تبلیغاتی که پس از انتصاب مشائی به سمت معاون اولی بوجود آمده از بین برود و دکتر بتواند از مشائی در این سمت بهره ببرد. دوستان من توجه کنید که رهبری نیز نامه ی خود را به صورت محرمانه برای دکتر ارسال کرده بود و البته انتصاب مشائی را بر خلاف مطالح نظام ندانسته و آن را بر خلاف مصلحت شخص رئیس جمهور و دولت و طرفدارانشون دانسته اند ، بدین ترتیب رهبری نیز با این عمل به دکتر توصیه هایی کرده و به ایشات فرصت داده اند که در فرصت مقتضی تصمیم خود را بگیرند .
البته اینکه آیا مشائی لیاقت تکیه زدن بر منصبی را دارد یا خیر بحث جداگانه ای است که در این پست بنده قصد ندارم به آن بپردازم . فقط می خواستم یادآوری کنم که به خاطر یک امر ( حالا درست یا غلط ) تمام صلاحیت های دکتر رو زیر سوال نبرید .
حامیان سرسخت دکتر ! باخود فکر کنید که شاید ایرادات شما به دکتر باعث شد که رهبری آن نامه را به دکتر بنویسند و اشاره کتتد که انتصاب مشائی اختلاف و سرخوردگی علاقه مندان را در پی خواهد داشت ... وگرنه اگر شما و ما با احترامی که این چهارسال به انتخاب های دکتر از جمله انتخاب مشائی به سمت ریاست سازمان میراث فرهنگی گذاشته بودیم ، و اتنقاد خود را به صورت سازنده اعلام می کردیم ، این بار نیز با آرامشی بیشتر همین رویه را ادامه میدادیم این هیاهو واختلاف به وجود نمی آمد. رهبری دیروز نیز فرمودند که نباید اختلاف به وجود آید .
اگر ناراحتید چرا دستور رهبری یک هفته دیر اجرا شده ، شما سخن دیروز رهبری را هم اکنون اجرا کنید و اختلاف نکرده و به خاطر یک امر (نه یک خطا) کل صلاحیت دکتر رو زیر سوال نبرید . آن هم یک امر که شاید این امر خطا نبوده .
خبرگزاری ایرنا 5 نکته در مورد نامه ی رهبر متذکر شده اند که خواندن آنها خالی از لطف نیست :
1- رهبر معظم انقلاب از آقای مشایی با احترام یاد میکنند و حتی در ویرایش نامه کلمه «جناب» را بر ابتدای نام ایشان افزودهاند.
2- رهبر معظم انقلاب اعلام میفرمایند که این انتصاب را به «مصلحت آقای احمدینژاد و دولت ایشان» نمیدانند نه آنکه به مصلحت نظام و انقلاب نباشد! در واقع با توصیه داهیانه خود و به خاطر علاقه ای که به دولت خدمتگزار و شخص رئیس جمهور محترم دارند توصیه و تاکید می کنند به خاطر حساسیتهایی که راجع به آقای مشایی صورت گرفته است در حکم ایشان تجدیدنظر صورت پذیرد تا این انتصاب باعث رنجش دلسوزان نگردد.
3- کسانی که برای ولایتپذیری دکتر احمدینژاد کرنومتر گذاشته بودند بدانند که در اداره کشور به طور معمول راجع به اجرایی شدن یک حکم تدبیر و مشورتهایی صورت می گیرد. به طور طبیعی رهبر معظم انقلاب توصیهها و مکاتباتی با روسای سه قوه دارند که ایشان پس از مشورت به نحو مقتضی و مطلوب آنها را اجرایی میکنند. بدیهی است برکناری معاون اول رییسجمهور به لحاظ دیپلماسی عمومی و در عرصه بینالملل دارای تبعات و ملاحظاتی است که باید با تدبیر و حکمت و رعایت مصالح نظام صورت پذیرد.
به رغم این موضوع مگر نه این که پس از انتشار عمومی این نامه بلافاصله دستور معظمله اجرا شد، آیا تأخیری در این باره صورت گرفت؟
4- و اتفاقاً مسأله این جاست چگونه بعضی اشخاص و جریانها از محتوای نامه محرمانهای که رهبر معظم انقلاب به طور مستقیم برای رییسجمهور نگاشتهاند آگاهی یافتهاند؟ آیا این یک خطای بزرگ و حتی خیانتی به نظام نیست که درباره یک مسأله حیاتی کشور دانسته یا ندانسته با گمانهزنی محتوای نامه محرمانه رهبر معظم انقلاب انتشار غیررسمی یابد و مبنای اظهارنظر و اعلام موضع قرار گیرد. و اتفاقاً همینها جفای بر رهبری و زیادهروی در احساس تکلیف است!
5- و شاهدی بر این ادعا بیانات اخیر رهبر فرزانه انقلاب است که از غلبه هوای نفس بر احساس تکلیف زینهار گفتند و از بیانصافیها گلایه نمودند. حضرت آیتالله خامنهای برخلاف بزرگ نمایی صورت گرفته این مسایل را «درجه دوم» خواندند و با اشاره به قضایای چند روز اخیر هشدار دادند که به خاطر یک امر از «تهمت بیهوده» به کسانی که صلاحیت خدمت در نظام جمهوری اسلامی را دارند پرهیز کنند و تقوای الهی را در اعلام موضع رعایت کنند.
کلمات کلیدی: سیاست
این هم قرائت جدید از دین که اصلاح طلبان قولش رو داده بودند . هییییییییچ جای تعجبی نیست که حجت الاسلام آمریکایی سید محمد خاتمی با زن ها دست بدهد . آیت الله ...صانعی حکم ایراد نداشتن تراشیدن صورت ،تساوی دیه زن و مرد و ده ها حکم دیگری که مخالف نص صریح قرآن است بدهد . رابطه با آمریکا و اجازه ی فعالیت به بهئیان و همجنس... و اینها که چیزی نیست . کنوانسون زنان و حق تن و ... اینها هم چیزی نیست .
پیشنهاد می کنم جزء همین مدعیان دروغین که جدیدا دستگیر شدند و ادعای پیامبری و ... می کردند این سران اصلاحات رو هم دستگیر کنید . جدا دین به این جدیدی و بدیعی ندیده بودیم . ببینید : (البته این تصاویر باعث ننگ جمهوری اسلامی ایران است ، ترجیحا به مسلمانان خارج از کشور نشان داده نشود) وای بر ما ، وای بر میر چیز ...
نماز مختلط
اقامه نماز با کفش
نماز جماعت !
کلمات کلیدی: سیاست