کلمات کلیدی: سیاست
یادم میاد دوران کودکی ام تلویزیون سرشار از فیلم های سینمایی مربوط به درگیری های قبل از انقلاب مانند زندگی شهید اندرزگو و ... و فیلمهای دفاع مقدس بسیار زیبا و به اصطلاح اکشن بود . راستش رو بخواهید تمام شاکله ی ذهنی من در مورد انقلاب و جنگ توسط همون تصاویر و فیلمها به وجود اومد . خوب الان بزرگترها میگن که واقعا چه دوران خفقانی در قبل از انقلاب بود و ساواک و حرکت های ظالمانه ی پهلوی چه طور زجر آور بود و من همه ی این مسائل رو در دوران کودکی و نوجوانی در تلویزیون در فیلمهای سینمایی دیدم و کاملا اون جو قبل از انقلاب رو در صورتی که اون موقع به دنیا نیومده بودم حس می کنم ، اما ...
اما ناراحتم برای کودکان و نوجوانان امروز اونها انگار هیچ چیزی از اون موقع نمی دونن اگر فیلمی در مورد قبل از انقلاب پخش میشه یکسری ببخشید مزخرف به کودکان ما یاد میده ، هیچ کس یادش نرفته اون سریال فرار بزرگ که در مورد وقایع قبل از انقلاب همین چند سال پیش پخش شد و تیکه ی معروف اون خانم رو که می گفت : "داری منو ! "
نوجوان امروز از دلهره های مبارزات قبل از انقلاب و تعقیب و گریز های ساواک با مردم چی میدونه ؟ نوجوان امروز از جنگ و دلهره و توکل و حمله و استقامت چی میدونه ؟ تلویزیون که تعطیل کرده و رفته و سینما هم کاش تعطیل می کرد و فیلم هایی امثال "به نام پدر" رو نمیساخت و جنگ رو به شیوه ی جدید زیر سوال نمی برد ...
خوب به من جوان حق بدید که وقتی فیلمی مانند اخراجی ها رو میبینم ذوق زده بشم و دست چند تا کودک و نوجوان دور و برم رو بگیرم و ببرمشون سینما . من اصلا ناراحت نیستم که اخراجی های یک و دو خیلی راحت قبح یکسری جوک ها و مسخره بازی ها رو میشکنن ، احساس میکتم اخراجی ها از سر ناچاری متوسل به این نوع طنز شده ، اخراجیها میخواد سریع کمبود گذشته و دور شدن مردم در زمان کارگزاران و اصلاحات از سینمای دفاع مقدس رو جبران کنه ، میخواد حداکثر مردمی که از این مسئله دور شدند رو جذب کنه و طنز بهترین گزینه ی ده نمکی است . البته اخراجیهای 2 از طنز خیلی بهتر استفاده کرده بود و به مسائل توهین زیادی نشده بود .
امروز اخراجیها تنها در وسط میدان ایستاده اند و شعارهای جنگ رو صدا میزنند و ما و مردمی که از سینمای دفاع مقدس اخراج شدیم رو دوباره به یاد اون روزها میندازن ، من به اخراجی ها حق میدم رکورد فروش برو بشکنه من به اخراجیها 2 حق میدم رکورد فروش 6 میلیاردی رو بزنه ، من تشنه ی فیلمهای سینمایی دوران کودکی ام هستم .
اخراجیها نیازهای منو جواب میده ، من یک جوان هستم و قطعا افکت های تصویری اخراجیها مانند هواپیماهایی که در اخراجیها یک و دو نشان داده شدند و افکت های رایانه ای به روزی که اخراجیها به کار برد من جوان رو از این فیلم حرفه ای راضی میکنه . به مردم حق میدم بیش تر از اینها به پای این فیلم پول بریزند چون یاد عشقشون و اعتقادشون افتادند .
مطالبی رو آماده کرده بودم در مورد نقد این فیلم که فکر میکنم حرفهام رو بیان کردم و دیگه نیازی به اینجور نقد ها نیست . میخواستم در مورد این مسائل چند خطی بنویسم . در مورد :
1- اخراجیهای دو و موفقیت در ادامه دادن داستان اخراجیهای یک
2- گریه و شادی مردم در حین دیدن فیلم ، متنی در حاشیه
3- عدم نیاز به محرک های قبلی مانند آهنگ آخر فیلم و استفاده ی صحیح از ترانه ی معروف "ای ایران"
4- نوآوری های اخراجی های یک در دو تکرار شد ولی این نوآوری ها خسته کننده نبود .
فکر میکنم همون مطالبی که در ابتدا عرض کردم کافی باشه و در مورد مواردی ذکر شده توضیحی ندم . فقط یک مورد اینکه آیا 6 میلیارد فروش اخراجیها برای کارگردانان کافی نیست که از چیزهایی مانند عدم استقبال نترسند و به صحنه بیان اخراجیهای جدید رو بسازن البته بدون اینگونه طنزهای زیاد ، بیان تو صحنه و فیلمهای سینمایی درست و عاطفی و اکشن و ... بسازن و از جلوه های رایانه ای به زیبایی و به روز استفاده کنند و... از چی میترسن از دست سینمای امروز خسته شدم هیچی نداره ، فیلمهای به درد نخور عشق و عاشقی که فقط سرگرم کنند هستند . بلند شید و به این کارگردانای ناز نازی یاد بدید هنر سینما چه ها میکنه شش میلیارد چیه ؟ دلها رو به هم میریزه و غوغا کنه ...
کلمات کلیدی: برداشت
با ابولهب دست ندهید ! (نکته)
آقای سیدمحمد خاتمی اگرچه دیگر رئیس جمهور نیست و از کاندیداتوری برای ریاست جمهوری دهم نیز انصراف داده است ولی حضور 8 ساله ایشان در مسند ریاست جمهوری کشورمان، چه بخواهند و چه نخواهند بخشی از شخصیت حقوقی جناب خاتمی است که متعلق به شخص ایشان نیست، چرا که این جایگاه در چارچوب نظام اسلامی و با رأی مردم به دست آمده و به ایشان واگذار شده بود، بنابراین، می توان و باید این بخش از شخصیت حقوقی آقای خاتمی را امانتی دانست که از سوی نظام و مردم به ایشان داده شده است و با عرض پوزش اگر این «شخصیت حقوقی» از آقای خاتمی و یا هر مسئول مشابه دیگری حذف شود، آنچه به عنوان «شخصیت حقیقی» ایشان باقی می ماند چیز چندانی نخواهد بود. با توجه به این نکته بدیهی و غیرقابل تردید، جناب خاتمی حق ندارند امانتی را که متعلق به مردم و نظام است به میل شخصی خود هزینه کنند.
روز دوشنبه- 17 فروردین/7 آوریل- آقای خاتمی که برای شرکت در دومین اجلاس «ائتلاف تمدن ها» به ترکیه رفته بود، با «آندرسون فوگ راسموس» دبیرکل جدید ناتو و نخست وزیر سابق دانمارک و از حامیان سینه چاک کاریکاتورهای موهن علیه ساحت مقدس پیامبر اسلام(ص) دست داده و خوش و بش کرد! این در حالی است که راسموس نه فقط در دوران نخست وزیری خود از چاپ کاریکاتورهای موهن و مشمئزکننده علیه رسول خدا(ص) در روزنامه های کشورش با افتخار!! حمایت کرده بود بلکه اعتراض ملت های مسلمان به این کاریکاتورها را نشانه دور بودن آنها از تمدن! و آزادی دانسته بود!
هنگام انتخاب راسموس به عنوان دبیرکل جدید ناتو، دولت ترکیه با دبیرکلی وی مخالفت کرده بود ولی برخی از رسانه های آمریکایی و اروپایی با این ادعا که وی عذرخواهی کرده است موافقت دولت ترکیه را به عنوان یکی از اعضای ناتو جلب کردند که البته تاسف آور و غیرقابل توجیه بوده و هست.
ورود راسموس به ترکیه برای شرکت در اجلاس «ائتلاف تمدن ها» با اعتراض شدید مردم این کشور روبرو شد که در رسانه های ترکیه و سایر رسانه های جهان بازتاب گسترده ای داشت. درپی این اعتراض ها مقامات دولت ترکیه از وی خواستند برای احترام به عقاید مسلمانان در جریان اجلاس از ملت های مسلمان عذرخواهی کند ولی راسموس با کمال وقاحت اعلام کرد «ما هرگز به خاطر چاپ کاریکاتور علیه پیامبر اسلام از کسی عذرخواهی نمی کنیم»!
اکنون باید از آقای خاتمی پرسید جنابعالی که سابقه دو دوره ریاست جمهوری ایران اسلامی را به عنوان یک امانت با شخصیت حقوقی خود حمل می کنید، چرا و به چه حقی با اهانت کننده آشکار به ساحت مقدس پیامبر اکرم(ص) دست داده و خوش و بش کرده اید؟! به یقین نمی توانید درباره شخصیت راسموس ابراز بی اطلاعی کنید، چرا که سر و صدای ملت های مسلمان علیه وی، تظاهرات گسترده مردم ترکیه به هنگام حضور شما در آن کشور و مخصوصا، بحث ها و اظهاراتی را که در همان اجلاس پیرامون اهانت های راسموس به رسول خدا(ص) صورت گرفته بود به وضوح شاهد بوده اید. آیا این اقدام شما، خیانت در امانت نیست؟! مگر «ابولهب» که بود؟ جز آن که با اسلام دشمنی می ورزید و به پیامبر اکرم(ص) اهانت می کرد. خب! جناب خاتمی چرا با ابولهب که خدا دست او را بریده می خواهد، دست داده اید؟! مگر شما روحانی- آنهم سید و از ذریه رسول خدا(ص)- نیستید؟ و مگر لباس پیامبر اکرم(ص) را برتن ندارید؟ کاش فرصتی داشتید و لااقل چند سوره کوچک قرآن را می خواندید و فقط در ترجمه فارسی آیه شریفه «تبت یدا ابی لهب» دقت می کردید.
گفتنی است راسموس در حالی که دست راستش بر اثر حادثه ای شکسته و بر گردن آویخته بود- عکس ستون اخبار ویژه کیهان امروز- در اجلاس ترکیه حضور یافته بود. کاش دست شکسته او آقای خاتمی را به یاد ابولهب می انداخت و دست دوستی به سوی ابولهب زمان دراز نمی کرد.
و بالاخره، نگارنده دیروز از نوشتن این نوشته خودداری کرد با این امید که هواداران آقای خاتمی اندکی غیرت دینی به خرج داده و با انگیزه حمایت از حریم رسول خدا(ص) در سایت ها و روزنامه های خود به ایشان اعتراض کنند. اما، متاسفانه این امید، واهی بود و آقایان که چپ می روند و راست می نشینند و درباره سجایای اخلاقی آقای خاتمی داد سخن می دهند، باز هم مثل همیشه با نگاه به منافع حزبی، مهر سکوت بر لب زدند و...
حسین شریعتمداری
کلمات کلیدی: سیاست
سلام . سال نو مبارک . چند روز قبل از عید طبق عادتی که داشتم به یک دکه ی روزنامه فروشی مراجعه و شروع کردم به خواندن تیتر روزنامه ها و از همه مهمتر مجله ها ...
ناگهان چشمم به یک مجله ی جدید خورد که البته شماره ی نهمش چاپ شده بود و زیاد هم جدید نبود اما اسم این مجله "جدید" بود ! ماهنامه ی کمیک استریپ جدید
با توجه به علاقه ای که به طنز و انیمیشن داشتم سریع و بدون هیچ درنگی مجله رو خریدم . و با مسائلی مواجه شدم که ترجیح دادم بدون فوت وقت با شما در میان بگذارم . البته مطلبی که قبلا در نقد هفته نامه ی طنز گل آقا نوشتم مطالب بیشتری رو در بر میگرفت چرا که به شماره های بیشتری از اون اشاره شده بود ولی نقد مجله ی جدید کمی کوتاهتر خواهد بود و بیشتر به اصولی اشاره خواهم کرد که به نظرم در این مجله زیر پا گذاشته شده است .
خب بریم سراغ اصل مطلب . ماجرا اینه که وقتی مجله رو باز کردم با یکسری کمیک استریپ یا همان "داستان تصویری" مواجه شدم . داستان های مختلف از اتفاقات متفاوت که یکی از این داستان ها در مورد پیامبر (ص) و حضرت علی (ع)بود . این چیز جدیدی نبود قبلا یک کتاب بسیار وزین در مورد عاشورا که تمام تصویری بود منتشر شده بود .
همینطور که صفحات رو ورق میزدم و داستانهای طنز و قیافه های مسخره ی داخل کمیک ها را میدیدم ناگهان به صفحه ی 12 رسیدم و تصویر بزرگ امام (ره) را دیدم و نوشته ای در زیر آن که اشاره به داستان تصویری زندگی امام (ره) داشت . چشمام چهارتا شد. حالا بگذریم از اینکه وقتی چند صفحه ای که داستان زندگی و قیام امام(ره) را روایت می کرد ورق می زدم ، مثل داستانی که در این مجله در مورد پیامبر(ص) روایت شده بود و هیچ نشانی از صلی الله و علیه السلام در مورد حضرت محمد و حضرت علی علیهما سلام دیده نمی شد در این صفحات نیز نشانی از اختصار (ره) در مورد امام(ره)دیده نمی شد . با تعجب از صفحات گذشتم و باز بدون هیچ اشاره ای از اینکه داستان زندگی امام ادامه دارد یا پایان یافته یک دفعه در صفحه ی جدید با یک کمیک مسخره و طنز مواجه شدم . نویسنده ی داستان زندگی امام (ره) ، محمد رضا زائری معرفی شده بود و وقتی ابتدای مجله را دیدم متوجه شدم مدیرمسئول نیز محمد رضا زائری است . شخصیتی که درست همان مشی تئوریسین های اصلاحات را که قرار بود امام را به موزه بفرستند دنبال می کند . یادم آمد زمان دولت اصلاحات، وقتی دکتر سروشی که رسما اعلام کرده بود با اندیشه های امام مخالف است خود سخنران همایشی بود با عنوان " تبیین اندیشه های امام" ، حالا همان قضایا تکرار می شود و همین حجت الاسلام زائری که به دنبال سیاست غربی «امام زدائی» ، در وبلاگ رسمی اش از وجود گنبد و بارگاه برای امام (ره) اظهار تاسف می کند ( مطالب بیشتر و جواب به آقای زائری قبلا در وبلاگ پاسداران + + آورده شده است) چنین شخصیتی این بار برای ارسال امام به موزه های تاریخ از روشی نوین بهره می جوید .
با خودم فکر کردم که این چه اوضاعیه یک لحظه تصور کردم که چه طور به این راحتی ابهت و مقام عارف بزرگ و عظیم الشان حضرت امام خمینی رحمة الله علیه در میان صفحات گم شده و آینده ای نه چندان دور که این تصاویر به همین صورت و یا انیمیشن گسترش یابد و مثلا خدای نکرده یک کارتونی از تلویزیون پخش شود و مثلا کارتون امام را نشان دهد که امام به صورت سه بعدی مثلا در حال دویدن است ... تصورش برایم سخت بود .
شاید بپرسید که کمیک استریپ الان دیگر به عنوان داستان طنز شناخته نمی شود و همه نوع داستان از جمله تاریخی را در بر می گیرد . اما وقتی به این نشریه جدید! نگاه می کنید میبینید جای صفحات این نشریه اصلا مناسب انتخاب نشده است و داستان جدی امام (ره) میان مسخره بازی گم شده است و وقتی وبلاگ آقای زائری را می خوانید و تعریف هایش از این نشریه و داستان مصور را می خوانید و مدام با کلمه ی "کمیک استریپ" به جای داستان مصور روبرو می شوید به نیات نه چندان خیر نویسنده پی می برید ...
تا کنون در هیچ نشریه و انیمیشن و یا فیلم سینمایی و ... سابقه نداشته که انیمیشنی از امام (ره) و یاران انقلابی اش ساخته و منتشر شود . چرا که شخصیت و منزلت امام (ره) و اینکه هنوز سالهای زیادی از رحلت ایشان نمی گذرد اجازه نمی دهد که نماد امام ساخته و به عنوان انیمیشن به حرکت در آید .
آقای زائری ، امام هیچگاه کمیک نمی شود . مقام امام (ره) درون صفحات کتاب تاریخ و موزه مدفون نمی شوند . براستی دلیل مخالف نظام با چاپ چنین مطالبی چیست ؟ آقای زائری سرمقاله ی نشریه خود را به حمله به مسئولین نظام اختصاص داده و مدام از مانع تراشی بر سر چاپ کتاب کمیک استریپ داستان زندگی امام(ره) سخن گفته است . از آقای زائری می پرسم دلیل مخالفت ها با چاپ کتاب شما چه بوده ؟ شما که در وبلاگ خود، نظام را دروغگو می نامید چه انتظاری دارید که این نظام دروغگو افکار مخالفان خود را منتشر کند ؟
جالب اینجاست که وقتی به ابتدای مجله مراجعه کردم تا بدانم سردبیر آن کیست به اسم جالبی برخوردم : آقای نریمان فرامرزی . از احوالات ایشان همینقدر میدانم که هر ماه تصاویر و فیلم های غیراخلاقی بازی های کامپیوتری را بدون خجالت در نشریه ی مبتذلی که در مورد بازی های کامپیوتری دارد منتشر می کند . البته لازم نیست به آن نشریات مراجعه کنید همین نشریه ی جدید را اگر بخوانید متوجه خواهید شد تصویر زیر نمونه آن است(صفحه 52) .
آقای زائری اگر کتاب شما اجازه ی چاپ ندارد اگر وبلاگ شما قدرت انتقال سرکشی های شما را ندارد حق ندارید در قالب نشریات رسمی مطالب نامربوط خود را در سطح کشور منتشر کنید . در سرمقاله ی نشریه جدید نوشته اید که میخواهید این کمیک ها را به تدریح در نشریه چاپ کنید و به قول خودتان در آینده اگر بگذارند! آن را کتاب کنید . واقعا این نشریات دستمایه ی شما برای نفوذ به جامعه و گرفتن مهر تایید برای عوامل مضر فرهنگی تان هستند ؟ بدانید با این جور ترفند ها هیچگاه به خواسته خودتان نمی رسید .
یا علی
کلمات کلیدی: سیاست