از روز اولی که سریال ساختمان پزشکان شروع شد احساس کردم سبک زندگی یا همون Life Style این فیلم با خانواده های ایرانی نمی خونه . همون شب های اول شاخ در آوردم .چیزی که این سریال بر روی اون اصرار داره : اشاره غیرمستقیم به زنا !
مثلا اگر توی فیلم دقت کرده باشید همیشه وقتی نیما و نازنین توی خونه هستند یا وقتی یکی تنها توی خونه است برادر نیما یا مادر پدرش همینجور در رو باز می کنند و میان تو !
برای کسانی که با مسائل فرهنگی سر و کار دارند روشنه که این یک فاجعه است . یک فاجعه .
همون قسمت های اول این سریال اگر یادتون باشه برادر نیما (یعنی ناصر) از زندان آزاد شده و اومده بود خونه نیما . حالا چه جوری اومده بود ؟ نیما بیدار شد دید ناصر نشسته توی خونشون داره یک چیزی می خوره ! زن نیما هم توی اتاق دیگری خوابیده بود . حالا نیما میخواست بره سر کار ولی ناصر اصرار داشت من می خوام بمونم خونه و زن داداشم رو ببینم و نیما میگفت حالا برو خونه ی بابا من شب اومدم بیا ببین ولی ناصر اصرار داشت بمونه توی خونه تا نازنین بیدار بشه و ببینتش . البته قربون صدقه های نازنین و ناصر در قسمت بعد و اینکه نازنین چقدر ایشون رو قبول داره هم در ادامه همین اصرار ها بود.
توی فیلم بارها و بارها نازنین توی خونه تنها بود و ناصر همینجور در رو باز کرد اومد تو . البته در قسمت های بعدی برای اینکه رد گم کنه نشون داد بقیه مانند مادر شوهر نازنین هم همینجوری میان تو و مثلا راحت میرن سر یخچال و می خواست این عادت بد رو نقد کنه !
یا بارها و بارها و بارها منشی خنگ دکتر نیما افشار از صحبت های عادی افشار و همکارش برداشت بد کرد که اینا می خوان باهاش رابطه برقرار کنند و با گفتن جملاتی همچون واه واه ، اقا برو اون طرف تر وایسا ، دیگه چی؟ و ... فضای طنزی به این مسئله داد . در هر قسمت از این برنامه اتفاقاتی رخ داده که انگار مردها به زن ها نظر دارند .
هر چی فیلم جلوتر می ره این لایف استایل شیطانی بیشتر رخ می نماید . مگر فارسی وان چه کرد که مردم دیگر بهش اقبال نکردند ؟ مگر فیلم های آمریکایی چه می کنند ؟ اول با سبک زندگی مخاطب شروع می کنند و آرام ارام در یک براندازی نرم سبک خود را جایگزین می کنند .
چندی پیش و قبل از نمایش این سریال در مورد توقف ساخت آن و بعد توضیح صداوسیما و اصلاحات زیادی که در این فیلم صورت گرفته مطالبی منتشر شد که نشان از وجود اشکالات فراوان در این فیلم دارد .
البته این ایراد متوجه علوم انسانی غرب زده ما است و تنها بخشی از زندگی سکولاری که متاسفانه روانشناسان امروزه به آن دامن می زنند در این فیلم نشان داده شده است . از رفتار و برخورد زننده افراد در این فیلم (همانطور که اشاره شد) گرفته تا تصاویر و دکور و طرز لباس پوشیدن کاراکاتر های فیلم .
اصلا فکرش را نمی کردم تصویر فروید منحرف را بر روی دیوار خانه قهرمان یک فیلم در صداوسیما ببینم حتی در یکی از قسمت ها نازنین به نیما گفت که مگر فکر کردی فروید هستی ؟ من واقعا نمیدونم تقدیس فروید با چه توجیهی در این فیلم انجام می شود ؟
وقتی در جلسه نقد این فیلم یکی از حاضران در فرهنگسرای رسانه به تابلوی عکس فروید در مطب نیما اشاره کرد مهراب قاسمخانی در پاسخ به آن گفت: نیما شخصیتی است که میتواند عکس فروید را به دیوار اتاقش بزند و کاملا متضاد با آن عمل کند !!!!!!
واقعا چه توجیه خنده داری ...
همچنین عکسی از عروسی نیما و نازنین بر روی دیوار خانه نیما نصب شده است که نازنین با لباس عروس و نیما با لباس داماد در آن به چشم می خورد . اما جالب است که نیما دستان خود را شبیه سگی که نشسته باشد جلوی سینه اش قرار داده . این هم از همان تفکرات منحرفی است که متاسفانه در حال رسوخ کردن است و البته روانشناسی غربی با آن هیچ مشکلی ندارد .تفکری که بر رابطه ای جدید و ضد دینی بین زن و مرد اشاره داشته و حکومت زن بر خانه و مسائل زناشویی را تبلیغ می کند و سگ بودن مرد به نشانه ی فرمانبرداری او از زن نماد این تفکر است .
همانطور که اشاره کردم سبک زندگی تنها به ارتباطات اعضای خانواده با هم و با دیگران محدود نمی شود . تمامی چیدمان وسایل خانه و تابلو ها و رنگ های به کار رفته جای تحلیل و نقد دارد . اگر دقت کرده باشید در خانه و محل کار نیما افشار تصویر گورخر !!! روی دیوار نصب شده و قابهایی با تصاویر نامفهوم و رنگارنگ نیز وجود دارد . روی میز هم دکورهای عجیب و غریب وجود دارد . اگر بهانه بیاورند که فیلم طنز است و تصویر گور خر در چیدمان خانه نیما به این دلیل وجود دارد چندان عقلانی به نظر نمی رسد . چرا که در قسمت های جدی خانه تصویر اسطوره نیما یعنی فروید نصب شده . همچنین در خانه پدر نیما (فرید) نیز تابلوهایی با تصاویر مینیاتور و سنتی و همچنین تصاویر شکار رفتن فرید و سر حیواناتی که شکار کرده نصب شده پس این فیلم طنز نمی خواهد هجو باشد . پس بنابراین دکور خانه نیما وفرید فضایی کاملا سکولار را در کنار رفتار ها به بیننده نشان می دهد .
حالا بگذریم از تبلیغ آیروبیک و مسخره کردن رابطه ایران با ونزوئلا و رئیس دفتر رئیس جمهور و افتتاح طرح های عمرانی و ... در این فیلم روانشناسی و طنز و مستهجن !
هر روز که از این برنامه میگذره به نیت سازندگان آن بیشتر شک میکنم . بخش اصلی قسمت پریشب سریال (سه شنبه)بر اصرار و علاقه ی فرید و ناصر برای شرکت در جلسه دختران جوان در کافی شاپ بود . دیشب هم بارها و بارها به خانم دکتر جوان و عشق افراد خانواده از ناصر گرفته تا فرید به اون دختر اشاره شد .
طنزی که به لجن کشیده بشه همین میشه . هیجان افراد خانواده وقتی خانم دکتر جوان و ادا و اطواری وارد میشه: دوست نیما(هومن ملکی) از رفتن پشیمون میشه . نیما که قبل از این سعی می کرد زنش رو نگه داره حالا میگه پس چرا نمیری برو دیگه! . زنش هم میگه من می مونم تو نمیتونی پذیرایی کنی . فرید با صدای خانم دکتر و نازنین با یک آهنگ ملایم آرام ارام بیدار میشه و وقتی دو تا خانم جوان رو بالای سرش میبینه میگه من الان توی بهشتم ؟!!! . هومن که از رفتن پشیمون شده سریع میاد به خانم دکتر کمک کنه . ناصر هم مثلا به این خانم علاقه مند شده و از باباش (فرید) می خواد توی این وضع براش خواستگاری کنه . فرید وقتی احتمال میده زنش مرده داد و هوار راه می اندازه و از خانم دکتر می خواد پیشش بمونه و ازش مراقبت کنه . وقتی زن فرید از راه می رسه صدای خنده ی فرید که با خانم دکتر توی اتاق هستند به گوش می رسه و زن فرید رو عصبانی می کنه ...
اگر این سریال یک روز را بدون دختربازی نگذرونه روزش شب نمیشه . عجب نویسندگانی ، عجب کاگردانی ، عجب فیلمی ... ببخشید لاابالی یعنی چی ؟
حال آدم به هم می خوره . برای صداوسیما متاسفم
------------------------------------------------------------------
+بفرمایید تحویل بگیرید : ماجرای دکتر نیما و پشت صحنه مبتذل یک تئاتر . خیلی خنده داره با دعوت خود صدا وسیما می خوای بری اونجا باید اینقدر وایسی تا جدوآبادت رو آفیش کنن اینقدر امنیت این صداوسیما بالاست ، اونوقت این بازیگر های مبتذل به این راحتی توی قلب صداوسیما جا دارن .
+ این مطلب در مشرق / 598 / ارم / بولتن
کلمات کلیدی: برداشت