فیلم جنجالی «2012» که هم اکنون در سینماهای آمریکا در حال پخشه ، شاید برآیند تلاش چند ساله ی صهیونیزم برای القای پروژه ای است که سال 2012 می خواد اجرا کنه .
بگذارید چند سال برگردیم به عقب . فکر می کنم 4 سال قبل یعنی سال 84 بود که سی دی سخنرانی از یکی از حوزه های علمیه تهران به دستم رسید . سخنران توضیحاتی در مورد کشتار آرام مردم جهان به دست صهیونیزم جهانی به وسیله ی خراب کردن مواد غذایی مردم ارائه داد . سپس اشاره داشت که یهود برای چی در حال تلاش برای سفر به فضا است ؟ مگر بر روی زمین چه کردند که حالا می خواند به فضا بروند ؟ ایشون ادامه دادند که صهیونیزم می خواد در آینده یهودیان رو به فضا بفرسته و سپس کره ی زمین و انسان ها رو به وسیله بمب هایی مثل بمب نوترونی نابود کنه .
این سخنان ، صحبت های دست چندم برام نبود . خیلی ذهنم رو به خودش مشغول کرد . مخصوصا اینکه یهودی ها قبلا اعلام کرده بودند سال 2000 سال پایان جهانه و قرار بود در این سال یهود اعلام کند که قدرت اول جهانه . که البته به دلایلی از جمله انقلاب اسلامی تمام این برنامه ها رو به هم ریخت و امروز اسرائیل در تمام جهان به عنوان یک غده ی سرطانی شناخته می شه .
من نمی خوام مقاله بنویسم و یک سری جملات رو پشت سر هم بچینم . اینجا وبلاگ شخصیه و من هم دغدغه هام رو بیان می کنم.
واقعا این مسئله برای من جای سوال بود . که یهود چه طور می تونه این پروژه اش رو عملی کنه ؟ چه طور می تونه جلوی چشم میلیاردها نفر ، تعداد زیادی از مردم رو به فضا ببره ؟ چه استدلالی خواهد داشت ؟
حالا 4 سال از اون مسئله می گذره ، وقتی دیروز در مورد فیلم 2012 تحلیل سایت رجا نیوز رو خوندم تازه متوجه شدم که داستان چیه .(1) تحلیل سایت رجا نیوز به خوبی به این فیلم و آسیب های اون پرداخته که البته با خواندنش مطالبی به ذهنم خطور کرد که لازم دیدم در وبلاگم به اونها اشاره کنم.
مدتیه فیلم ها ، بازی ها ، ترانه ها و تمام رسانه های غرب دست به دست هم دادند تا سال 2012 رو پایان دنیا و آخرالزمان اعلام کنند و در پی اون برنامه های شیطانی خودشون رو اجرا کنند . تحریف کتب مسیحیت و ساخت دین جعلی اونجلیسم، تحریف پیش بینی هایی از جمله کتاب نوستر آداموس و تغییر پایان جهان ، تغییر دادن تقویم مایان ها و ... سیر داغ پیاز داغ های رویداد سال 2012 است . شاید بشه اسم این تحول رو پروژه ی سال 2012 یهود نامید .
چند ماه قبل فیلم knowing در آمریکا در حال اکران بود . انتهای این فیلم نشون می ده که زمین به وسیله ی بلایای طبیعی ناشی از فعالیت اجرام آسمانی نابود می شه(اتفاقا ناسا رخ دادن این واقعه را در دسامبر 2012 پیش بینی کرده) و یک دختر و پسر یهودی به عنوان نسل آینده به وسیله سفینه ای به فضا فرستاده می شن و حیات بشر رو از نو آغاز می کنند . این سفینه ها در نقاط مختلف زمین این افراد رو به فضا می بره . فیلم در انتها اشاره داره که حکومت جهانی یهود، نه با دوری از درخت نهی شده، بلکه با نزدیک شدن به آن تشکیل می شود چرا که این حکومت یعنی حکومت یهود، حکومت صالحان نیست . البته این مطلب نیاز به کاوش بیشتر داره.
قبل از این نیز بازی کامپیوتری Assassin"s creed در مورد آخرالزمان ساخته شد و نشان می داد که در اثنای حوادث آخرالزمان ، 21 دسامبر 2012 موشکی به فضا پرتاب می شه تا به درگیری های آخرالزمان پایان بده . این بازی نشون میده پس از فتنه های آخرالزمان ، حکومت جهانی به دست آمده از هیکل سلیمان به یهود می رسه .
نمونه های از این دست که حکومت جهانی پس از حوادث آخرالزمان رو متعلق به یهود می داند بسیار زیاده . همونطور که گفتم فیلم 2012 آخرین و مهمترین نمونه ی این تحول رسانه ایه. وقتی داستان فیلم 2012 رو خوندم متوجه شدم صهیونیزم چه بهانه ای رو برای فرستادن یهودی ها به فضا خواهد داشت .
فیلم نشون می ده که دنیا در 21 دسامبر 2012 درگیر بلایای طبیعی و زیر رو می شه . گروه 20 تصمیم می گیره یک کشتی یا به عبارتی زیر دریایی رو بالای کوه های چین بنا نهند تا 400 هزار نفر از بهترین انسان ها رو از نقاط مختلف زمین در اون جمع کنند. در این فیلم جکسون به همراه پسرش <نوح> نقص فنی این کشتی رو برطرف می کنند و منجی بشریت می شوند . تمام مردم جهان از بین می روند و پس از این بلایا ، کشتی نجات پیدا می کنه و نسل جدید بشریت از تاریخ 01/01/01 بر روی زمین آغاز می شه .
ببینید اگر نگاهی به تاریخ بشریت بیاندازیم می بینیم شیطان پس از ایجاد جبهه ی باطل همیشه به دنبال گسترش اون بوده و ویهود پس از انحراف تاریخی اش این مسئولیت رو بر عهده گرفته . حالا یهود که دین رو وسیله و ابزار سلطه ی دنیوی و شیطانی اش قرار داده هیچ وسیله ای رو بهتر از داستان حضرت نوح (ع) برای استفاده ی ابزاری اش از دین نمی بینه .
حضرت نوح (ع) به دستور الهی مومنان را در کشتی جمع کرد تا از عذاب الهی در امان باشند . و پس از نابودی مشرکین این مومنان زندگی جدیدی را آغاز کردند .
حالا شیطان می خواد تمام مردم جهان رو از بین ببره و یهودیت رو به عنوان مومنان به شیطان و شیطان پرستان درجه یک و دشمنان حق و حقیقت درون یک سفینه و یا کشتی در محلی امن جمع کنه و پس از از بین رفتن مردم مومن به یکتاپرستی ، یهودیان شیطانی رو به عنوان نسل جدید بر روی زمین قرار بده .این اصلا مسئله ی پیچیده ای نیست . مخصوصا که فیلم 2012 دقیقا به این سناریو ای که تعریف کردم اشاره ی مستقیم داره .
همانطور که می دانید پسر حضرت نوح (ع) با پدر پیامبرش همراه نشد و گفت که به بالای کوه ها می رود و از خشم خداوند در امان می ماند که البته از بین رفت. اما این فیلم اعلام می کند که با ساخت این سازه ی عظیم برفراز کوه های چین این بار می تواند از خشم خداوند در امان بماند. فیلم در حقیقت نشان می دهد که حکومت جهانی یهود به وسیله ی همان پسری از نوح (ع) که با بدان نشست و خاندان نبوتش گم شد تشکیل می شود ، چرا که این حکومت، حکومت صالحان نیست .
قرار بود یهود حاکم باشد و بقیه ی مردم برده ی او . این مسئله به مکرر در تورات آمده و جزء دین تحریف شده ی یهوده . پروژه ی سال 2000 شکست خورد و یهود روز به روز ضعیف تر شد . هنوز در سیارات دیگر نیز جایی برای زندگی پیدا نشده ، پس بهترین گزینه اینه که در یکی از نقاط زمین بنایی عظیم تاسیس بشه و مومن ترین مردم از سراسر نقاط زمین (که از نظر یهود که امروز پشت پرده ی تمام تصمیم گیری های غرب است این مردم مومن یهودیان هستند) در اون جمع بشوند و سپس زمین نابود بشه .
نابود شدن زمین به وسیله ی بلایای طبیعی هم مسئله ایه که رسانه های غرب سالهاست به شدت به اون میپزدازند و اصولا آخرالزمان طبیعی جزء لاینفک تولیدات رسانه ای غرب شده و ما تسلیم در برابر این رسانه ها این تولیدات را به مردم نشان میدیم.
نمی دونم شاید 2012 تعدادی بلایای طبیعی به وجود بیاد اما برای استکبار جهانی به وجود آوردن انفجارات عظیم و منحرف کردن اذهان به مسئله ی بلای طبیعی مسبوق به سابقه است . شاید نمونه اش پروژه های هارپ باشه .(2)
باید این فیلم ها دقیق تر تحلیل بشه و مورد بررسی قرار بگیره ،اما بنده خواستم چند نکته ی اساسی در مورد کلیت و اصل این فیلم و فیلم های مشابه رو یادآوری کرده باشم.
دقت کنید منجی در این فیلم جکسون همان رمان نویس ناموفقی است که شخصی معمولی است . در تحلیل مذکور اشاره شد که فقط در دین یهود است که منجی شخصی معمولی است . باید این نکته را اضافه کرد که رمان نویس ناموفق در این فیلم اشاره به یهودیت و صهیونیزم دارد . چرا که یهود تا به امروز چندین سناریوی طولانی برای پایان جهان به نفع خود نوشته و هیچ کدام محقق نشده اما همین رمان نویس ناموفق در این فیلم منجی جهان می شود و سناریوی یهود بالاخره اجرا می شود. این شخصیت البته یک ویژگی مثبت دارد و آن اینکه به خانواده اش علاقه مند است. با کمی تامل به این نتیجه می رسیم که در حقیقت جکسون برای خانواده یهود یا همان قوم یهود تلاش می کند . و در حقیقت تاریخ هر چه از ظلم و ستم زجر کشیده به خاطر این بوده که یهود قوم خود را برتر می خواند .
حالا بگذارید پیش بینی از این پروژه ی یهود داشته باشم . اسرائیل امروز مرده است . این یک جنازه است که تشییع جنازه ی او کمی به تعویق افتاده . صهیونیزم پس از جنگ غزه در خانه ی سست خودش شکست خورد و حالا او دیگر مرده است. صهیونیزم از بین رفته و املاء بیشتر زمین از ظلم و جور پایان زودتر او را رقم خواهد زد و برنامه ی یهود برای سال 2012 در حقیقت نوعی خودکشی شیطان است فقط همین .
یهودی که با تحریف مسیحیت ، ادعا می کرد برای ظهور مسیح می بایست دولت یهود تشکیل شود ، حالا دیگر حتی سخنی از مسیح نیز به زبان نمی آورد ... چرا ؟ به دلیل اینکه تمام برنامه هایش شکست خورد . مسیح ای که قرار بود 2007 پس از 7 سال جنگ آرمگدون که از سال 2000 و تخریب مسجدالاقصی شروع شده باشد ظهور کند ... این مسیح خیالی و تحریف شد ی یهود ظهور نکرده . همه ی برنامه ها به هم ریخته . امروز چهره ی واقعی یهود معلوم شده و دوباره نفرت جهانی از یهود کثیف آشکار شده (یهود کثیف عبارتی است که مسیحیان قبلا در مورد یهودیت به کار می بردند) . یهودیت قبلا سال 2000 و سپس سال 2007 را پایان جهان می خواند و حالا نیز 2012 اما این بار کار بهود تمام است.
رسانه ها قدرت خودشون رو از دست داده اند و ملت ها به پا خواسته اند . سال 2012 که هیچ ، هزاران سال بعد نیز یهود نخواهد توانست هیچ پروژه ای را اجرا کند . یهود امروز مرده است . یهود سالهاست مرده.صدها سال برنامه ریزی کردند تا دولت اسرائیل را تشکیل دهند. از 60 سال پیش تا کنون که اقدام به این کار کردند هرگز موفق نشدند که یهودیان سراسر جهان را در این کشور جمع کنند . وقتی با در اختیار داشتن حکومت بزرگ غرب نتوانستند یک حکومت چند کیلومتری در اسرائیل به وجود بیاورند حالا که صهیونیزم نابود شده چه طور می خواهند در یک کشتی جمع آوری کنند ؟
البته دستمایه قرار دادن ادیان در این فیلم ها و بازی ها به شدت به چشم می خوره . در این رسانه ها به زبان های مختلف اعلام میکنند سال 2012 پایان جهان است .
اما یهود بهتر است بداند، اسلام، حقیقتِ منجی را برای ادیان روشن ساخته . در تریبون خود شما یهودیان در سازمان ملل، انقلاب اسلامی، نام حضرت حجت (عج) را فریاد کرده و تمام چشم ها به سمت اسلام دوخته شده . همه منتظر ظهور منجی واقعی و آخرالزمان حقیقی هستند که اسلام وعده داده و سال 2012 برای مردم دنیا تنها یک عدد است که ساختگی بودن آن مشخص شده است. دنیا منتظر است تا استکبار یک حرکت اشتباه انجام دهد تا تمام هستی اش را بر سرش خراب کند . قبل از اینکه دست شیطان به سمت ماشه برسد این دست قطع خواهد شد.
یهود تمام خود را از وقتی منحرف شد باخت و این حقیقت در قرآن به صراحت تبیین شده است :
بسم الله الرحمن الرحیم
وَضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْکَنَةُ وَبَآؤُوْاْ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُواْ یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ذَلِکَ بِمَا عَصَواْ وَّکَانُواْ یَعْتَدُونَ (سوره بقره/آیه 61)
و (مهر) ذلت و نیاز، بر پیشانى آنها زده شد؛ و باز گرفتار خشم خدائى شدند ؛ چرا که آنان نسبت به آیات الهى، کفر مىورزیدند؛ و پیامبران را به ناحق مىکشتند. اینها به خاطر آن بود که گناهکار و متجاوز بودند.
-------------------------------------------------------------------------
1- نگاهی به فیلم جنجالی و در حال اکران : 2012 به چه فرا میخواند؟
2- پروژه «هارپ» سلاح مخوف و چند منظوره اربابان قدرت
+ سکه ذلّت به نام اسراییلزادهها
+ به صداوسیما تبریک میگم . بالاخره برای اولین بار در برنامه به سوی ظهور شبکه 2 سیما ، به پروژه ی غرب برای سال 2012 و دروغ بودن آن اشاره کرد . این حرکت صداوسیما خیلی دیر بود اما بالاخره انجام شد. بعد از این همه فیلمی که غرب در مورد سال 2012 ساخت بالاخره صداوسیما هم یک حرکت در حد دو دقیقه انجام داد.
کلمات کلیدی: شیعه
شبیخون فرهنگی ... تهاجم فرهنگی ... قتل عام فرهنگی ... اینها تعابیری است که حدود 17 سال پیش ، رهبر انقلاب در مورد هجوم دشمن به کار بردند.
آن روز ها این لغات برای ما نا آشنا بود . آخر ما آن وقت فقط توپ و تانک را میشناختیم .فکر می کردیم فقط با ژ3 باید راه شهدا را ادامه دهیم . دومین روز خرداد 76 بود .
اندیشه ای دولت و مجلس را بدون اسلحه فتح کرد که بعد ها رسما اعلام کرد رهبری باید استعفا دهد.
خوب حالا دقیقا فهمیدیم قتل عام فرهنگی یعنی چه برای همین بود که شورای شهر و مجلس و دولت را یکی بعد از دیگری به شیوه ی نرم دوباره از دست مخالفان رهبری پس گرفتیم .
اما قتل عام سال 71 صورت گرفته بود و ما تا متوجه شویم چندین سال گذشته بود . اگر توی خیابون راه می رفتی جنازه هایی که با لباس ها و پرچم های غربی پوشیده شده بودند را می دیدیدی . عده ای از مردمی که زیر رگبار رسانه ای دشمن توسط ماهواره و روزنامه های داخلی مورد هجوم قرار گرفته بودند و عده ای از اونها کشته شده بودن عده هم در حال جان سپردن بودند. عده ای دیگر سراسیمه به دنبال جایی می گشتند که این موشک ها مانند قطرات باران بر روی صورتشان بریزد . عده ای هم ناخواسته زیر رگبار قرار میگرفتند ... خلاصه بد حمله ای بود . مشکل اینجا بود که به جای اینکه بروی و در زیرزمین خانه ات قایم شوی تا موشک ها به تو و خانواده ات برخورد نکند ، این بار مجبور بودی بیایی وسط خیابان ، داخل اجتماع فریاد بزنی و به مردم جنازه ها را نشان دهی ... خوب شد برنامه ی شوک ساخته و از شبکه سه پخش شد. تا همه ی مردم ایران از عمق فاجعه باخبر شوند ...
اما حالا کمی دیر شده ... بوی تعفن جنازه ها بلند شده. الحمدلله بسیاری از مردمی که زخمی شده بودند شفا پیدا کردند . عده ای دفن شدند و به تاریخ پیوستند و یا جنازه هایشان مانند گنجی و اسفندیاری از کشور خارج شد تا در موزه های غرب به نمایش در آید . اما بعضی از کشته شدگان بر روی زمین ماندند و امروز بوی تعفن جنازه های این کشته شدگان در بعضی خیابان های تهران به مشام می رسد.
تعجب نمی کنم وقتی می بینم این جنازه ها، جلوی بینی شان را گرفته اند چرا که شاید از بوی تعفن خودشان حالشان بد شده و این بو را حالا درک کرده اند. آنها از واقعیت امر یعنی کشته شدن و بوی بد خود آگاهند ...
حالا واقعیت تلخ و کثیف اصلاحات حتی برای خودشان بارز شده است . سردمداران اصلاحات چه دربیرون و چه در داخل زندان به اشتباه رفتن راه اصلاحات اعترف کرده اند اما آتش اصلاحات برپا شده و هنوز خاموش نشده است . آیا عقلا و نادمان اصلاحات می توانند از ادامه یافتن این اشتباه جلوگیری کنند تا بتوانند خود را از این مخمصه نجات داده و قسمت بسیار ناچیزی از اشتباهات گذشته را جبران کنند ؟ فرصت در حال پایان یافتن است ... جمهوری اسلامی فتنه را مهار کرد و به راه خود ادامه می دهد . تنها کسانی ضرر کرده اند که به مبارزه علیه انقلاب پرداخته اند و ادامه ی این راه هیچ سودی برایشان نخواهد داشت ... آیا آنها می توانند به سرعت گذشته را جبران کنند؟
کلمات کلیدی: برداشت
یادم میاد اوایل شروع به کار وبلاگم سخنی رو از حجت الاسلام ابوالقاسمی نقل کردم . با مضمون مقایسه ی انقلاب امام حسین (ع) با انقلاب امام زمان (عج).
آقای ابوالقاسمی اشاره کردند که امام حسین (ع) برای دریافت میزان آمادگی مردم مسلم رو به کوفه فرستادند .
هم اکنون نیز رهبر عزیزمان امام خامنه ای آمده اند که به نیابت از امام زمان (عج) درخواست مردمی برای ظهور رو دریافت کنند .آقای ابوالقاسمی زمانی این سخنان رو بیان می کردند که دولت اقای خاتمی سر کار بود . حجت الاسلام ابوالقاسمی سپس ادامه دادند که هم اکنون درخواست از رهبری نمی شود یعنی چپ و راست توی سر و کله هم می زنند و این میگه آب نبات من رو بده و ... (به این مضمون)
اما الان . دولت و مجلس و کلیت نظام مطیع امر رهبری است . البته در این بین شیطنت هایی از جانب برخی می شود . اما کلیت نظام تبعیت از رهبری است . و نظام به سمتی می رود که به امام (عج) اعلام کند آمادگی ورود آن عزیز را دارد .
ببینید دوستان بنده از جانب خودم تحلیلی ارائه نکردم . بلکه طبق سخنان حاج اقا ابوالقاسمی وضعیت کنونی را بررسی کردم . به نظر الان زمان طلایی است که نظام با سرعت تحت ولایت ظاهری و باطنی همه ی جانبه ی ولی فقیه در حال حرکت است . البته روی جزئیات صحبت نمی کنم. کلیت رو نگاه کنیم به نظر بنده اینطور است . البته این در سطح داخلی است . در ابعاد بین المللی نیز مشابه این امر در حال رخ دادن است.
حالا ، زمان انتخابات فرصتی ایجاد شد که جبهه مخالف ولایت فقیه ( که طبق این تحلیل جبهه ی باطل نیز می توان آن را خواند) احساس کرد ظرفیتی در میان ضد انقلاب و همچنین مردمی که تحت تبلیغ رسانه ها در این چهار سال قرار گرفته اند وجود داره که می تونه حداقل خودی نشون بده . و البته مطمئن بود که نمی تواند رئیس جمهور را عوض کند . چرا که سردگمی مخالفان ، در انتخاب نامزد واحد در طول زمان تبلیغات انتخابات نشان دهنده ی این بود که اونها کسی رو که تجلی اهدافشون باشد در صحنه ندارند بر ای همین مدام چهره ها را عوض کردند که آخر سر به جناب موسوی رسیدند.
در هر صورت جبهه ی مخالف همانطور که قبل از انتخابات اعلام کرد برای حذف رهبری به صحنه آمد . (رجوع شود به سخنان آغاجری: در دولت خاتمی یک پایه از ولایت فقیه را منهدم کردیم اگر موسوی انتخاب شود همه پایه های آن را فرو خواهیم ریخت ) حجاریان تئوریسین این جبهه نیز قبل از انتخابات خبر از انقلاب رنگی داده بود و همه ی اینها بدین معنی است که انتخاب موسوی در ظاهر برابر با پایان درخواست ها برای ظهور خواهد بود ... چرا که باطن نظام و مردم درخواست ظهور است اما این باید در ظاهر نیز نمایان شود .
اما ظرفیت حمله به دین با لباس دین قبلا در حادثه ی کربلا (به زعم جبهه ی مخالف پروژه ی کربلا) امتحان شده بود و این بار نظام اسلامی با تجربه وارد میدان شده بود تا نگذارد تاریخ تکرار شود .
زمانی که 16 سال اصلاحات می کوشید با در اختیار داشتن حکومت به وسیله ی سخنرانی مسئولان در دانشگاه ها و انتشار مقالات موهن در نشریات ( همانطور که در روزنامه ی ایران در زمان خاتمی روی داد و امام حسین (ع) خشونت طلب نامیده شد ) زمینه را برای سقوط ولایت فقیه مهیا کند ، تدبیر رهبری مردم را در صحنه و زیر لوای ولایت نگه داشت و اصلاحات به خاطر در اختیار نداشتن تمامی ابعاد حکومت نتوانست در تمامی سطوح اجتماعی نفوذ کرده و حادثه ی کربلا را تکرار کند.
حکومت اسلامی در 22 خرداد 88 ضربه ی نهایی را به آخرین تلاش شیطانی جبهه ی مخالف ولایت وارد کرد و صحنه را به نفع اسلام جمع کرد .
یادمان باشد که یهود قرن ها کوشید تا بتواند جبهه ی حق را نابود کرده و بر جهان تسلط پیدا کند . اما هرگز موفق نشد .
اما می بینیم که جبهه ی حق که توانست با ایجاد انقلاب اسلامی در ایران در 22 بهمن 57 ظهور امام عصر (عج) را آغاز کند( به تعبیر امام ره ) موفق شد تنها پس از 30 سال تلاش ، درخواست مردمی از ولایت فقیه برای تبعیت از امام حاضر را تثبیت کرده و زمینه را برای بازگشت آخرین منجی فراهم کند.
هاشمی ، موسوی ، کروبی و عده از نخبگان سیاسی به عنوان خواص ، و منافقین ، سلطنت طلب ها و عده از مردم به عنوان عوام خواسته و یا ناخواسته به جبهه ی باطل برای شکست ولایت فقیه در فتنه ی اخیر کمک کردند . همانطور که مشاهده فرمودید پس از فروکش کردن فتنه و روشن شدن حقیقت عده ای از خواص و عوام متوجه اشتباه خود شدند و به درستی جایگاه خود در جبهه ی حق را پیدا کردند .
البته این عده از مردم که به جبهه ی باطل کمک کردند 13 میلیونی که به جناب موسوی رای دادند نبودند ، بلکه آن عده بودند که به آشوب و اغتشاش و تلاش برای ایجاد انقلاب رنگی ادامه دادند.
اما مهم توانایی نظام برای مهار فتنه و آگاه سازی مردم در این شلوغی و اشوب همه گیر بود .نظام اسلامی توانست با موفقیت از بزرگ ترین کودتا و براندازی انجام شده در طول تاریخ و سطح جهان جلوگیری کند . بزرگی این براندازی نه به خاطر درخواست مردمی ، بلکه به دلیل حمایت همه جانبه ی جبهه ی باطل از آن بود .
-فتنه ی سبز کوشید ، مردم را پشت سر منافقین و کفار علیه انقلاب اسلامی به صف کند . اما شکست بزرگ جبهه باطل نتیجه ی این تلاش ها بود.
-فتنه ی آخر نیز خواهد کوشید که مردم را در جبهه ی باطل علیه انقلاب جهانی امام عصر (عج) متحد کند . که البته تلاش کفر برای دستیابی به این نتیجه بی حاصل خواهد بود چرا که در نبرد آخر ، تمام کفر در برابر تمام حق خواهد ایستاد .
انقلاب اسلامی ایران در سال های اخیر به خوبی توانسته است جبهه ی حق و باطل را به مردم جهان نشان دهد تا آنها آگاهانه تصمیم بگیرند و راه خود را انتخاب کنند و در نبرد نهایی تنها در یکی از دو جبهه قرار بگیرند . حق و یا باطل
به یک نمونه توجه کنید . فلسطین . امروز مردم جهان با هر دینی برای فلسطینیان مراسم مختلفی برگزار می کنند و به حمایت از مسلمانان و مقابله با یهود برخواسته اند و شاید وجود اهمیت مسئله ی فلسطین برای نظام اسلامی همین باشد که مردم تحت سلطه ی رسانه های جهان را از جبهه ی باطل دور می کند.
و جالب اینجاست که خود جناب موسوی و طرفدارانش در مواضعشان اهمیتی برای قضیه ی فلسطین قائل نمی شوند و این نمونه ی خوبی برای نشان دادن واقعیت جبهه ی باطل و حضور جناب موسوی و حامیان وی در آن است . (نمونه اش بی اهمیت خواندن قضیه فلسطین در برابر مسائل مادی در سخنان موسوی در شبکه اول سیما قبل از انتخابات و همچنین راهپیمایی حامیان وی در روز قدس و بی اهمیت خواندن مسئله ی فلسطین در برابر ایران است)
کلمات کلیدی: برداشت