سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منتظر
درباره



منتظر


امین
انتظار یعنی رفتن و رسیدن ... رسالت شیعه در عصر انتظار، افزایش وسع خود و تلاش برای رسیدن به قدرت حکومت بر جهان به شیوه صالحان است ...
آهنگ وبلاگ

 دعوت از آنجلینا جولی بازیگر هالیوودی که تصاویر عریان وی در اینترنت غوغا کرده است به ایران برای بازی در یک فیلم ایرانی واکنشهای مختلفی در پی داشته. در همین رابطه چندی است سخنانی از سلحشور کارگردان فیلم یوسف پیامبر(ع) در همین مورد جنجال به پا کرده است .  وی گفته بود «هنرپیشه‌های زن ایران خودشان یک پا آنجلینا جولی هستند و سینمای ایران باید هم برای ادامه فعالیت خود فاحشه بین‌المللی بیاورد» که البته سلحشور این سخنان را تکذیب کرده است (+) . جدای از این سخنان واکنش سایتها به سخنان سلحشور جالب است .
5 بازیگر سینما که البته تصاویر نامناسبی از آنان در همایشها منتشر شده به سخنان سلحشور اعتراض کرده اند ! (+) واقعا هم تعجب داره من نمی دونم توی مملکت جمهوری اسلامی ایران که هنوز خون شهیداش خشک نشده و هر روز داره توی شهرها و مرزها شهید میده این خانمهای بازیگر حتما انتظار داشتند لخت عکس بندازن تا با جولی مقایسه بشن . بدحجابی اونها از صدتا عریانی جولی بدتر است .
سایت صراط نیوز هم با حمله به سلحشور و انتشار اعتراض بازیگران زن از وی مدعی شده که حجاب جولی از این بازیگران بهتر است !!! (+)  واقعا خدا خیرشون بده این سایتها رو با این تحلیلهای خنده دارشون . سلحشور گفته این بازیگرای ایرانی عین آنجلینا جولی هستند سایت صراط با حمله به سلحشور می گه نه جولی از این ها بهتره ! پس یعنی بازیگران ایرانی از جولی بدتر هستند خب این تصدیق حرف سلحشوره !!!!!!
سایت دیگری هم این وسط به کتایون ریاحی (بازیگر فیلم یوسف ع ) گیر داده که این از همه بدتره !!! (+)  خلاصه اوضاعیه ! حالا براتون تعریف می کنم ...


کلمات کلیدی: برداشت


نوشته شده توسط امین 90/7/29:: 11:45 عصر     |     () نظر

آمنه بهرامی که به خاطر اسید پاشی پسری کور شده هم اکنون مهمان برنامه ماه عسل است و شبکه سه داره نشونش میده ، اما توی سه ماه گذشته سه تا روحانی به خاطر نهی از منکر و نجات دادن دختر مردم از دست همین افرادی که اسید می پاشند و اگر بتوانند به جای اسید پاشی طرف مقابل را می دزدند، سه روحانی ، در سه ماه ، کور شدند ... اما صداوسیما کجاست ؟
حجت الاسلام سید محمود مصطفوی (اردیبهشت ) یک چشم نابینا ،  حجت الاسلام  فرزاد فروزش (خرداد) یک چشم نابینا   و حجت الاسلام  علی خلیلی (تیر ) هم اکنون بستری است و با دستگاه تنفس می کند

دیگه دوست ندارم چیزی بگم . ما از صداوسیما انتظار عکس العمل و ساخت فیلم و کلیپ در مورد ندا اقا سلطان نداریم . همینجوری عادیش صداوسیما خوابه  خودی ها رو نمی تونه جمع کنه.   الان از کلاس دکتر عباسی برگشتم . آقای عباسی حسابی داغمان را در مورد رسانه و فرهنگ و سینما و تلویزیون تازه کرد . چی بگم.
یا علی (ع) 


کلمات کلیدی: برداشت


نوشته شده توسط امین 90/5/11:: 8:10 عصر     |     () نظر

از  روز اولی که سریال ساختمان پزشکان شروع شد احساس کردم سبک زندگی یا همون  Life Style این فیلم با خانواده های ایرانی نمی خونه . همون شب های اول شاخ در آوردم .چیزی که این سریال بر روی اون اصرار داره : اشاره غیرمستقیم به زنا !
مثلا اگر توی فیلم دقت کرده باشید همیشه وقتی نیما و نازنین توی خونه هستند یا وقتی یکی تنها توی خونه است برادر نیما یا مادر پدرش همینجور در رو باز می کنند و میان تو !
برای کسانی که با مسائل فرهنگی سر و کار دارند  روشنه که این یک فاجعه است . یک فاجعه .
همون قسمت های اول این سریال اگر یادتون باشه برادر نیما (یعنی ناصر) از زندان آزاد شده و اومده بود خونه نیما . حالا چه جوری اومده بود ؟ نیما بیدار شد دید ناصر نشسته توی خونشون داره یک چیزی می خوره ! زن نیما هم توی اتاق دیگری خوابیده بود . حالا نیما میخواست بره سر کار ولی ناصر اصرار داشت من می خوام بمونم خونه و زن داداشم رو ببینم و نیما میگفت حالا برو خونه ی بابا  من شب اومدم بیا ببین ولی ناصر اصرار داشت بمونه توی خونه تا نازنین بیدار بشه و ببینتش . البته قربون صدقه های نازنین و ناصر در قسمت بعد و اینکه نازنین چقدر ایشون رو قبول داره هم در ادامه همین اصرار ها بود.
توی فیلم بارها و بارها نازنین توی خونه تنها بود و ناصر همینجور در رو باز کرد اومد تو .  البته در قسمت های بعدی برای اینکه رد گم کنه نشون داد بقیه مانند مادر شوهر نازنین هم همینجوری میان تو و مثلا راحت میرن سر یخچال و می خواست این عادت بد رو نقد کنه !
یا بارها و بارها و بارها منشی خنگ دکتر نیما افشار از صحبت های عادی افشار و همکارش برداشت بد کرد که اینا می خوان باهاش رابطه برقرار کنند و با گفتن جملاتی همچون واه واه ، اقا برو اون طرف تر وایسا ، دیگه چی؟   و ... فضای طنزی به این مسئله داد . در هر قسمت از این برنامه اتفاقاتی رخ داده که انگار مردها به زن ها نظر دارند .
هر چی فیلم جلوتر می ره این لایف استایل شیطانی بیشتر رخ می نماید . مگر فارسی وان چه کرد که مردم دیگر بهش اقبال نکردند ؟ مگر فیلم های آمریکایی چه می کنند ؟ اول با سبک زندگی مخاطب شروع می کنند و آرام ارام در یک براندازی نرم سبک خود را جایگزین می کنند .
چندی پیش و قبل از نمایش این سریال در مورد توقف ساخت  آن  و بعد توضیح صداوسیما و اصلاحات زیادی که در این فیلم صورت گرفته مطالبی منتشر شد که نشان از وجود اشکالات فراوان در این فیلم دارد . 
البته این ایراد متوجه علوم انسانی غرب زده ما است و تنها بخشی از زندگی سکولاری که متاسفانه روانشناسان امروزه به آن دامن می زنند در این فیلم نشان داده شده است . از رفتار و برخورد زننده افراد در این فیلم (همانطور که اشاره شد) گرفته تا تصاویر و دکور و طرز لباس پوشیدن کاراکاتر های فیلم .  
اصلا فکرش را نمی کردم تصویر فروید منحرف را بر روی دیوار خانه قهرمان یک فیلم در صداوسیما ببینم حتی در یکی از قسمت ها نازنین به نیما گفت که مگر فکر کردی فروید هستی ؟  من واقعا نمیدونم  تقدیس فروید با چه توجیهی در این فیلم انجام می شود ؟
وقتی در جلسه نقد این فیلم یکی از حاضران در فرهنگسرای رسانه به تابلوی عکس فروید در مطب نیما اشاره کرد مهراب قاسم‌خانی در پاسخ به آن گفت: نیما شخصیتی است که می‌تواند عکس فروید را به دیوار اتاقش بزند و کاملا متضاد با آن عمل کند !!!!!!
واقعا چه توجیه خنده داری ...
همچنین عکسی از عروسی نیما و نازنین بر روی دیوار خانه نیما نصب شده است که نازنین با لباس عروس و نیما با لباس داماد در آن به چشم می خورد . اما جالب است که نیما دستان خود را شبیه سگی که نشسته باشد جلوی سینه اش قرار داده . این هم از همان تفکرات منحرفی است که متاسفانه در حال رسوخ کردن است و البته روانشناسی غربی با آن هیچ مشکلی ندارد .تفکری که بر رابطه ای جدید و ضد دینی بین زن و مرد اشاره داشته و حکومت زن بر خانه و مسائل زناشویی را تبلیغ می کند و سگ بودن مرد به نشانه ی فرمانبرداری او از زن نماد این تفکر است .
همانطور که اشاره کردم سبک زندگی تنها به ارتباطات اعضای خانواده با هم و با دیگران محدود نمی شود . تمامی چیدمان وسایل خانه و تابلو ها و رنگ های به کار رفته جای تحلیل و نقد دارد . اگر دقت کرده باشید در خانه و محل کار نیما افشار تصویر گورخر !!! روی دیوار نصب شده و قابهایی با تصاویر نامفهوم و رنگارنگ نیز وجود دارد . روی میز هم دکورهای عجیب و غریب وجود دارد . اگر بهانه بیاورند که فیلم طنز است و تصویر گور خر در چیدمان خانه نیما به این دلیل وجود دارد چندان عقلانی به نظر نمی رسد . چرا که در قسمت های جدی خانه تصویر اسطوره نیما یعنی فروید نصب شده . همچنین در خانه پدر نیما (فرید) نیز تابلوهایی با تصاویر مینیاتور و سنتی و همچنین تصاویر شکار رفتن فرید و سر حیواناتی که شکار کرده نصب شده پس این فیلم طنز نمی خواهد هجو باشد .  پس بنابراین دکور خانه نیما وفرید فضایی کاملا سکولار را در کنار رفتار ها به بیننده نشان می دهد . 

حالا بگذریم از تبلیغ آیروبیک و مسخره کردن رابطه ایران با ونزوئلا و رئیس دفتر رئیس جمهور و افتتاح طرح های عمرانی و ... در این فیلم روانشناسی و طنز و مستهجن !
هر روز که از این برنامه میگذره به نیت سازندگان آن بیشتر شک میکنم . بخش اصلی قسمت پریشب سریال (سه شنبه)بر اصرار و علاقه ی فرید و ناصر برای شرکت در جلسه دختران جوان در کافی شاپ بود . دیشب هم بارها و بارها به خانم دکتر جوان و عشق افراد خانواده از ناصر گرفته تا فرید به اون دختر اشاره شد .
طنزی که به لجن کشیده بشه همین میشه . هیجان افراد خانواده وقتی خانم دکتر جوان و ادا و اطواری وارد میشه: دوست نیما(هومن ملکی) از رفتن پشیمون میشه . نیما که قبل از این سعی می کرد زنش رو نگه داره حالا میگه پس چرا نمیری برو دیگه! . زنش هم میگه من می مونم تو نمیتونی پذیرایی کنی . فرید با صدای خانم دکتر و نازنین با یک آهنگ ملایم آرام ارام بیدار میشه و وقتی دو تا خانم جوان رو بالای سرش میبینه میگه من الان توی بهشتم ؟!!! . هومن که از رفتن پشیمون شده سریع میاد به خانم دکتر کمک کنه . ناصر هم مثلا به این خانم علاقه مند شده و از باباش (فرید) می خواد توی این وضع براش خواستگاری کنه . فرید وقتی احتمال میده زنش مرده داد و هوار راه می اندازه و از خانم دکتر می خواد پیشش بمونه و ازش مراقبت کنه . وقتی زن فرید از راه می رسه صدای خنده ی فرید که با خانم دکتر توی اتاق هستند به گوش می رسه و زن فرید رو عصبانی می کنه ...
اگر این سریال یک روز را بدون دختربازی نگذرونه روزش شب نمیشه . عجب نویسندگانی ، عجب کاگردانی ، عجب فیلمی ... ببخشید لاابالی یعنی چی ؟ 
حال آدم به هم می خوره . برای صداوسیما متاسفم
------------------------------------------------------------------
+بفرمایید تحویل بگیرید : ماجرای دکتر نیما و پشت صحنه مبتذل یک تئاتر . خیلی خنده داره با دعوت خود صدا وسیما می خوای بری اونجا باید اینقدر وایسی تا جدوآبادت رو آفیش کنن اینقدر امنیت این صداوسیما بالاست ، اونوقت این بازیگر های مبتذل به این راحتی توی قلب صداوسیما جا دارن .
+ این مطلب در مشرق / 598 / ارم  / بولتن 


کلمات کلیدی: برداشت


نوشته شده توسط امین 90/4/4:: 3:38 عصر     |     () نظر

یادش بخیر وقتی دکتر شهردار بود همیشه همشهری می خوندیم وقتی هم رئیس شد ایران.
به خاطر مشی درست و نگاه عادلانه اش .
اما پس از این همه سال  از وقتی مدیریت روزنامه عوض شد و تیم مشایی سر کار اومد ،  از دست بعضی قسمت های این روزنامه فقط میخندیم . مخصوصا ستون دیگه چه خبرش که شده ستون دفاع از مشایی و حمله به خواص با بصیرت و خبرگزاری ها و سایت های خبری که تا دیروز منبع خبرهاش بودن .
وقتی بچه حزب اللهی ها از ایران رفتند فکرش رو می کردم بین مردم و این روزنامه فاصله بیفته و تعهد و تخصص رو با هم از دست بدن اما امروز که فهمیدم یکی از خبرنگاراش رو فقط به خاطر نوشتن مقاله در رجانیوز اخراج کرده مطمئن شدم .
اتفاقا امروز وقتی صفحه حوادث رو خوندیم کلی خندیدیم :
"4 کشته در واژگونی هوو :  ...این تریلر که حامل خاک معدنی از شیراز به مقصد دندی بود در مسیر بازگشت به شیراز و پس از تخلیه بار دچار سانحه شد. نه به مسافران این پرواز هم آسیبی نرسید ! "
خیلی خنده‌دار


کلمات کلیدی: برداشت


نوشته شده توسط امین 90/3/30:: 11:23 عصر     |     () نظر

کاریکلماتور درباره وقایع اخیر

- بالارفتن خیلی سخت است اما پایین افتادن فقط یک لحظه غفلت می خواهد
- همینکه مردم منطقه بیدار شدند خواب حکومت های فرآمنطقه اشفته شد
- وقتی تو نشستی که همه قیام کرده بودند ، انگار کسی می خواست بیاید
- گولش را نخور ، ظاهر مشایی ها را به خود گرفته تا نگاهت به اشراقی ها نیفتد
- مصلحی از اول آمده بود که اصلاح کند
- فتنه 88 با نام حسین (ع) آمدند امسال با نام مهدی(عج) ، گفته بودند میخواهند این دو بال را از شیعه بگیرند
- گفت اگر می توانید بیایید سحرها را باطل کنید ... انگار دلش برای داستان سقوط فرعون و ظهور موسی(ع) تنگ شده
-  به اسم حسین(ع) آمدند ، روزعاشورا دخلشان آمد... به اسم مهدی(عج) آمدند ، به زودی می فهمند دخلشان کجا خواهد آمد
- گفتم پاهایش از کجا قطع شده ؟ گفت از "هیئت ها" !  وقتی هم قطع شد زمین خورد و به کما رفت
- پایین کوه گفتی دنبال همین حزب اللهی ها برویم به تپه نورالشهدا میرسیم ، دیگر نمیبنمشان ، غلط نکنم گم شده ایم ! 


کلمات کلیدی: برداشت


نوشته شده توسط امین 90/3/11:: 9:34 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >