آرشیو پرشین بلاگ
یک خاطره از مادر شاه جمعه، 20 آذر، 1383 - منتظر
---------------------------------------------------
سلام به دوستانم . امروز مثل دفعه های قبل اومدم که کمی بنویسم. امیدوارم که توجه کنید .
-----------------------------------------------------------------------------------
پیرو واقعی
شهادت امام صادق (ع) بر شما تسلیت باد. کاشکی امام شناسی میکردیم کاشکی میرفتیم زندگینامه ی بزرگان دین مثل امامان رو میخوندیم کاشکی کاشکی ...
من در اینجا فقط به یک حدیث اکتفا میکنم . انشاالله شما خودتون بیشتر وقت میگذارین تا با شناخت کامل پیرو دینمون باشیم.
امام صادق (ع) فرمودند : گناه اگر پنهانی صورت گیرد جز به گناهکار ضرر نمیزند و اگر آشکارا انجام شود و به آن اعتراض نگردد به جامعه زیان خواهد رسید.
من در جایگاهی نیستم که بخوام تفسیرو تحلیل کنم ولی میدونم که ما به فرموده ی اماممون توجه نمیکنیم. ما باید امر به معروف و نهی از منکر انجام دهیم . باید اول با احکام اون آشنا بشیم بدونیم کجا باید و کجا نباید این کار رو انجام بدیم. بگذریم .
-----------------------------------------------------------------------------------
چه کسانی بر ما حکومت میکرند؟
امروز میخوام خاطره ای رو از مادر شاه براتون بگم. خوب گوش کنین :
مادر شاه میگه: در یک مجلس شام خصوصی(در آمریکا) که من و شاه و زنش در آن بودیم محمد رضا یک سری جواهرات فوق العاده نفیس و منحصر به فرد در دنیا را به ژاکلین کندی هدیه داد ژاکلین چنان تحت تاثیر سخاوتمندی محمد رضا قرار گرفت که در جلوی همه ی میهمانان بلند پایه محمد رضا را بوسید و چند لحظه بعد هدایا را باز کرد و جواهرات را به گردن آویخت . جواهرات شامل یک سری کامل گردنبند برلیان ٬ گل سینه ی الماس ٬دستبند جواهر نشان٬ انگستر الماس ٬گوشواره های برلیان بود. (ببین چه سوغاتیایی). در برابر این سخاوتمندی بزرگ و بی نظیر ٬کندی یک تابلوی نقاشی آبرنگ به فرح هدیه داد گفت این نقاشی از کارهای من در دوران تحصیلم است .( ببخشید خب خندم گرفت کاردستیاشو داده... ) ژاکلین یک کروات رنگ و رو رفته ی دسته دوم هم به محمد رضا هدیه داد.
دیدین؟ مادر شاه گفته٬ نه من. خودتون قضاوت کنین .
شما میدونین شاه هیچ اختیاری از خودش نداشت. صبح به صبح که میومد سرکارش دستور اون روز رو از سفارت آمریکا میگرفت . یه روز صبح اومد سر کارش دید یه کاغذ رو میزشه نوشته تو باید زنت رو طلاق بدی.زنگ زد سفارت پرسید گفت راسته من باید طلاق بدم؟ گفتن بله. جرات نکرد به زبان بیاره ولی تو دلش گفت: خاک تو سر شاهی که اختیار زنش رو هم نداشته باشه.
بریم کتاب بخونیم . تا بدونیم چه خبره بوده. بدونین کتاب هم مثل دارو میمونه. باید درست باشه.
-----------------------------------------------------------------------------------
امروز اخبار چی گفت؟
امروز در اخبار شنیدم که وزارت بهداشت آمریکا اعلام کرده آمار بیماران بیماریهای افسردگی در آمریکا بالا رفته به طوریکه این آمار طی ۱۵ سال گذشته ۳ برابر شده مخصوصا افراد زیر ۱۸ سال . این از امریکا . در اروپا هم که ۲۰ درصد نوجوانانشون زیر خط فقرند دیگه مجالی برای افسردگی باقی نمیمونه. بازم باید حسرت به قول خودمون خارجی ها رو بخوریم؟
-----------------------------------------------------------------------------------
انقلاب ما معجزه الهی بود.
۲۱ بهمن سال ۱۳۵۷
حکومت نظامی در تهران در ساعت ۴ بعد از ظهر اعلام شد.رژیم گفت میزنم میکشم . تانک آوردن سرباز اسرائیلی آوردن میخواستن آخرین زهرشونو بریزن . مسئولین وقت (آقای هاشمی.مقام معظم رهبری.شهید بهشتی.شهید مطهری) جمع شدن مدرسه علوی خدمت امام خمینی (ره) . گفتن حکومت نظامی ساعت ۴ بعد از ظهره شما چی میفرمایید؟ مردم تو خونه ها باشن یا بریزن تو خیابونا؟. امام فرمودن چند لحظه به من وقت بدید.در رو میبندن سجاده پهن میکنن نماز میخونن. همه منتظر بودن تا دستور امام رو بشنوند .در باز شد. امام فرمودند حکومت نظامی نداریم.مردم بریزند تو خیابونا.
این دستور امام به گوش مرحوم آیت الله طالقانی رسید. آیت الله طالقانی که سالها در سیاه چالهای رژیم بود رژیم رو خوب میشناخت. زنگ زد به امام گفت: امام ٬ این دفعه بد تصمیم گرفتن میزنن مردم رو میکشن . شما از دستورت برگرد بذار مردم نیان تو خیابون . امام فرمودند همونی گفتم. هر چی آیت الله طالقانی استدلال میاوردن امام میفرمودند همانی که گفتم. امام دید خیلی اصرار میکند یک جمله گفت : آقای طالقانی از کجا معلوم این دستور من باشد. گوشی از دست آیت الله طالقانی افتاد پایین. گفت بریزید تو خیابون که این دستور امام زمان است.
۲۱ بهمن ریختن مردم تو خیابون همان و ۲۲ بهمن پیروز شدن همان.
همه شما میدونین طوفان شن در طبس نیز معجزه ی الهی بود. اون شبی که اون حادثه در طبس رخ داد یک چوپانی در اطراف صحرای طبس بود. میگفت همون شب من دیدم نوری را که از بارگاه ملکوتی امام رضا (ع) به طرف طبس می آمد.
-----------------------------------------------------------------------------------
من واقعا معذرت میخوام از این آشفتگی مطالبم . چون من ماهی یک بار به روز میکنم برای همین میخوام کل مطالبم رو تو یه روز آپدیت کردن بگم برا همین هی خط کشی میکنم. ----------
دوستان من خداحافظ همتون باشه.
کلمات کلیدی: