شهادت مظلومانه ی فرزند زهرای بتول بر قطب عالم امکان مهدی صاحب زمان(عج) و تمام مسلمانان و مظلومان جهان تسلیت باد.

... یزید با چشمان خمار ، لبانی کلفت و دهان نیمه باز روی تخت خود لم داده بود و پوزخندی بر لب داشت . او از تخت به پا خاست رو به امام سجاد (ع) کرد و گفت ای علی تا به حال چه دیدی؟ امام با صدای آسمانی گفت : "انچه را که خداوند قبل از خلقت اسمانها و زمین تعیین کرده بود ."  یزید چشمانش را تنگ کرد و از اطرافیان خود پرسید بهتر نیست این جوان را بکشیم؟ آنها سرشان را به نشانه ی تایید تکان دادند . در همان وقت کودکی از میان اسیران جلو آمد . او امام محمد باقر (ع) چهار ساله بود . لبهای کوچکش را از هم گشود و با لحن جدی گفت : "اطرافیانت بر خلاف همنشینان فرعون رای میدهند . وقتی فرعون در باره ی موسی و هارون با انها مشورت کرد گفتند : خودش و برادرش را مهلت بده! و اینها به تو رای میدهند که ما را بکشی "

اخمهای یزید در هم رفت کودک پرسید : "میدانی علت آن چیست؟"

یزید بی درنگ پرسید :علتش چیست ؟

کودک گفت : "نزدیکان فرعون حلال زاده بودند و این جماعت حلال زاده نیستند زیرا پیامبران و اولادشان را جز حرامزادگان نمیکشند! "

همهمه ای در میان حاضران در تالار پیچید. یزید مانند کوره ی آتش میسوخت و خشم در وجودش زبانه میکشید.

از کتاب .:لبخند خورشید:. ناصر نادری

محل قرار گرفتن اسراء کربلا در کاخ یزید

مسجد اُمَوی سوریه- این عکس را سال گذشته از این مکان گرفتم